انوری ابیوردی، اوحدالدین محمد یا اوحدالدین فرزند علی، اوحدالدّین محمّدبن محمّد انوری (وف ۵۸۵ ق) معروف به «انوری ابیوردی» و «حجةالحق» از جمله شاعران و دانشمندان، منّجمان ایرانی قرن ۶ ق در دوران سلجوقیان، متخلص به «خاوری» منسوب به «دشت خاوران» بوده که شهر انوری یعنی ابیورد در آن دشت واقع بود، وی بعدها تخلص «انوری» را برگزید، او در تغییر سبک سخن فارسی اثر بیّن و آشکاری دارد. انوری دارای طبعی قوی بوده، در بیان معانی مشکل به صورتی روان مهارت داشت و چیرهدستی خود در قصیده و غزل را به اثبات رساند، انوری استاد قصیدهسرای شعر پارسی و آراسته به هنرهای خوشنویسی و موسیقی بوده است. او از دانشهای ریاضیات، فلسفه و موسیقی بهرهور و در دستورات اخترشناسی به زبان خود مرجع بوده است. وجود گواهها و نشانههایی در شعر انوری سخن از آگاهی او از موسیقی دارد و همین امر برخی از پژوهندگان را برانگیخته تا او را موسیقیدانی تحصیلکرده بدانند. انوری از مردم روستای بازنه (بدنه) ابیورد و پدرش از کارگزاران درباری و به گفتهای سرپرست میهنه بود. او در جوانی، چندی در مدرسۀ منصوریۀ طوس به دانش آموختن علمها پرداخت و دانشهای عقلی و نقلی از قبیل فلسفه، اخترشناسی، موسیقی، ریاضیات، پزشکی، منطق و ادبیات عرب را فرا گرفت. در اشعار او اشارهای است که بر اثر علاقه به آثار پورسینا، عیونالحکمه، او را به خط خود کتابت کرده است. انوری سفرهایی به موصل، بغداد، بلخ، مرو، نیشابور و فرارود کرده، ولی در دوران کمال شاعری اقامتگاهش مرو، تختگاه سلطان سنجر سلجوقی بود. هنگامی که قطعهای در هجو مردم بلخ به نام انوری منتشر شد، خشم و غوغایی در مردم بلخ برانگیخت و کار به آنجا کشید که قصد کشتنش را کردند، اما جمعی از بزرگان بلخ به شفاعتش برخاستند و انوری جان سالم به در برد. انوری از مداحان سلطان سنجر سلجوقی بود و پس از آنکه استخراج نجومی او در خصوص اجتماعات سیارات هفتگانه در برج میزان و بروز طوفان به خطا رفت، از ترس سلطان سنجر به بلخ فرار کرد. اوباش بلخ وی را مورد اهانت و تعرض قرار دادند. او عاقبت به مجدالدین ابوالحسن عمرانی از بزرگان خراسان و قاضی حمیدالدین صاحب مقامات حمیدی پناه برد. آرامگاه وی در بلخ است و در جنب مزار سلطان احمد خضرویه به خاک سپرده شد. انوری اندیشهای مقتدر و مهارتی وافر درآوردن معانی دقیق و مشکل در کلام روان و نزدیک به لهجۀ تخاطب زمان داشت. بزرگترین وجه اهمیتش استفاده از زبان محاوره در شعر است و او تمام رسوم پیشینیان را در شعرش آورد و طریقهای تازه در آن ابداع کرد که علاوه بر مبتنی بودن بر زبان تخاطب، با رعایت سادگی و بیپیرایگی کلام و آمیزش آن با لغات عربی زیاد و حتی ترکیبات کامل عربی و استفاده از اصطلاحات علمی و فلسفی بسیار و مضامین و افکار دقیق و تخیلات و استعارات بسیار همراه است. گاه سخن انوری به درجهای از سادگی میرسد که گویی قسمتهایی از محاورات معمول و عادی را در شعر خود گنجانیده است و گاه بر اثر احتوا بر معانی دقیق و مشکل در همان حال که الفاظ روان دارد، فهم آن چنان دشوار میشود که محتاج شرح و توضیح است. انوری سادگی و روانی کلام خود را با خیالات دقیق غنائی به هم میآمیخت، غزلیات شیوای زیبای مطبوع و دلانگیز خود را پدید میآورد، در سرودن قطعات معانی را از هجو و مدح تا وعظ و تمثیل و نقدهای اجتماعی به بهترین وجه به کار برده است؛ در قصیده، غزل و قطعه نیز مهارت تام داشت. اشعارش پُر از اصطلاحات و اشارات به مسائل علمی دقیق و حکمت است و به همین دلیل سه شرح بر بعضی اشعارش نوشتهاند. یکی شرح داود بن محمد علوی شادیابای، شرح ابوالحسن فراهانی حسینی و دیگر شرح عبدالرزاق دنبلی. انوری را در شعر پرورشدهندۀ سبک ابوالفرج رونی دانستهاند. از آثارش میتوان دیوان اشعار، حدود ۱۴۷۰۰ بیت؛ البشارات فی شرح الاشارات؛ رسالهای در عروض و قوافی را نام برد.
اثرآفرینان (۱ /۳۱۴)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۲ /۶۵۶-۶۸۱)؛ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (۱۰ /۴۰۳- ۴۰۵)