همایی، جلال، جلالالدین، فرزند ابوالقاسم محمدنصیر (۱۲۷۸- ۱۳۵۹ش) عالم، ادیب، استاد، مورخ، مصحح، مترجم و شاعری که متخلص به «سنا» بود. وی در کوی پا قلعه اصفهان به دنیا آمد. پدرش، ابوالقاسم متخلص به «طرب» از ادیبان و شاعران و خوشنویسان بود. ابتدا نزد والدین خود و سپس در مدرسۀ حقایق و مدرسۀ قدسیه به فراگیری علوم پرداخت. وی همچنین خط نسخ و ثلث را نزد پدر و میرزاحسن قدسی و ملامحمد تقی کاتب فرا گرفت. او ادبیات عرب، سطوح فقه، کلام و رجال را نزد شیخ علی یزدی و سیّدمحمد کاظم کروندی اصفهانی و ملاعبدالکریم گزی و میرزااحمد اصفهانی و میرزامحمدصادق خاتون آبادی فرا گرفت. همایی مدت ۱۸ سال از شیخ محمد خراسانی بهره برد و از شرح شمسیه تا شرح هدایه ملاصدرا و شرح منظومه و اشارات را نزد وی خواند. همایی قسمتی از فنون هیئت و ریاضی جدید و فن اسطرلاب و فن استخراج تقویم را از زیجهای قدیم، خدمت میرزا سیّدعلی جناب گذراند. از دیگر استادان جلالالدین همایی میتوان در فلسفۀ شیخ محمد حکیم و میرزاابوالقاسم ناصر حکمت احمدآبادی و در حکمت و نجوم آیتالله حاجآقا رحیم ارباب اصفهانی را نام برد. وى از آیتالله شیخ مرتضى آشتیانى اجازۀ روایت و از شیخ محمدحسین فشاركى اجازۀ اجتهاد و روایت و از سیّدمحمد نجفآبادى مدرس و آیتالله حاج میرزاعبدالحسن سیّدالعراقین خاتونآبادى پا قلعهاى اجازۀ اجتهاد دریافت كرد. او در مدارس قدیم تدریس مىكرد و از حدود ۱۳۰۰ ش براى تدریس به مدرسۀ صارمیه اصفهان رفت. شیخ عباس ادیب حبیبآبادى و سیّدحسن مدرس بیدآبادى و شیخ محمود شریعتریزى از شاگردانش بودند. همایى در حدود ۱۳۰۷ش وارد خدمت معارف شد و در مدارس متوسطۀ تبریز، دارالفنون، شرف مظفرى، دبیرستان نظام، دانشكدۀ حقوق و دانشكدۀ ادبیات به تدریس پرداخت. وی از سال ۱۳۰۲ ش به خدمت وزارت فرهنگ درآمد. چندى در دبیرستانهاى تبریز به تدریس اشتغال داشت، آنگاه به تهران آمد. ابتدا در دبیرستان دارالفنون به تدریس مشغول شد، هفتهاى چند ساعت هم در دبیرستان شرف تدریس مىكرد و همچنین در دبیرستان نظام و دانشكدۀ افسرى نیز تدریس داشت. سپس در دانشکدۀ ادبیات و دانشكدۀ حقوق تهران به عنوان استاد در دورۀ کارشناسی ارشد و دكترى به تدریس پرداخت، تا سال ۱۳۴۵ ش بنا به درخواست خود بازنشسته شد و تا آخر عمر در تهران زیست و با وجود بیمارى همواره به كار مطالعه و تحقیق و تألیف مشغول بود. همایى عضو «فرهنگستان ایران» و نیز «انجمن تحقیق در ادبیات و زبانهاى خارجى» بود و با مؤسسۀ لغتنامه دهخدا همكارى داشت. همایى به دو زبان فارسى و عربى شعر مىگفت. قصاید عربى او در برخى از نشریات و نشریاتی ادبى دیده شده است. وى شعر فارسى را به سبك قدیم مىسرود و در ساختن ماده تاریخ مهارت داشت؛ به علاوه مقالاتش در نشریات و روزنامههاى ارمغان، اطلاعات، ایرانشناسى، تعلیم و تربیت، تماشا، جاویدان خرد، جوانان رستاخیز، رادیو ایران، سالنامۀ آریان، سالنامۀ شرق، سخن، مرزهاى دانش، معارف اسلامى، مهر، وحید و یغما نیز چاپ میشد. از آثارش میتوان تاریخ ادبیات ایران، از قدیمىترین عصر تاریخى تا عصر حاضر؛ غزالىنامه، شرح حال امام محمد غزالى؛ اسرار و آثار واقعۀ كربلا؛ تاریخ علوم اسلامى؛ خیامىنامه؛ فنون بلاغت و صناعات ادبى؛ مولوىنامه؛ تصوف در اسلام؛ شعوبیه؛ تاریخ اصفهان؛ شرح مثنوى معنوى مولوى؛ دیوان شعر كه با نام دیوان سنا به چاپ رسیده را نام برد. آثارى كه همایی آنها را تصحیح و تحشیه کرد عبارتاند از: دانشنامه؛ دیوان غبار؛ دیوان زرگر اصفهانى؛ غزلیات دیوانۀ قمثه؛ دیوان نیاز جوشقانى؛ نصیحةالملوك (امام محمد غزالى)؛ التفهیم لاوائل صناعة التنجیم (ابوریحان بیرونى)؛ مصباح الهدایة مفتاح الكفایة (عزیزالدین محمود كاشانى)؛ دیوان طرب؛ مختارىنامه (عثمان مختارى)؛ دیوان حكیم مختارى غزنوى؛ مثنوى ولدنامه (بهاءالدین ولد)؛ منتخب اخلاق ناصرى (خواجه نصیر طوسى)؛ مقدمۀ اخلاق ناصرى؛ نصیحةالملوك (امام محمد غزالى)؛ كنوز المغربین در علوم غریبه (ابوعلى سینا)؛ معیارالعقول؛ رسالۀ شعوبیه؛ برگزیدۀ دیوان سه شاعر اصفهانى (طرب، سها، عنقا)؛ رسالۀ اصفهانى پاسدار؛ مجموعه شعر سرود عشق. همایى در پایان شب ۲۸ تیر ۱۳۵۹درگذشت و در تكیۀ لسانالارض در اصفهان به خاك سپرده شد.
اثرآفرینان (۶ /۱۴۵)؛ از نیما تا روزگار ما (۱۶۰- ۱۶۶)؛ دانشمندان و سخنسرایان فارس (۳/ ۱۹۵- ۲۰۸).