نفیسی، سعید، فرزند علیاکبر ناظمالاطباء (۱۲۷۴- ۱۳۵۴ش) نویسنده، مترجم، مورخ، مصحح، فرهنگنویس، استاد دانشگاه، روزنامهنگار و شاعری که در تهران به دنیا آمد. خانوادۀ پدری نفیسی تا یازده پشت پزشك بودند و خود نوادۀ حكیم برهانالدین نفیسی فرزند عوض بن حكیم كرمانی، صاحب شرح اسباب و تألیفات عدیده در طب است كه برخی از آنها تا روزی كه طب قدیم در ایران تدریس میشد، جزو كتابهای درسی بود. پدرش ملقب به «ناظم الاطباء» از مردمان كرمان و مردی دانشمند بود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس شرف و علمیه به پایان برد و سپس برای ادامۀ تحصیل به اروپا رفت و در سوییس و پاریس تحصیلات خود را پی گرفت. در ۱۲۹۷ش به ایران بازگشت و به تدریس زبان فرانسه در دبیرستانهای اقدسیه و سنلویی پرداخت و نیز در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسۀ عالی تجارت، مدرسۀ صنعتی (هنرستان دولتی)، دارالمعلمین عالی و پس از تأسیس دانشگاه تهران، در دانشکدۀ حقوق و سپس ادبیات به تدریس اشتغال ورزید. ملكالشعراء بهار در دیماه سال ۱۲۹۴ش جمعیتی به نام «دانشكده» در تهران بنیاد نهاد و نویسندگان و گویندگان جوان آن زمان را پیرامون خود گرد آورد و در اردبیهشت ۱۲۹۷ش مجلۀ دانشكده را كه ناشر افكار و آثار اعضای جمعیت بود، به راه انداخت؛ نفیسی نیز در ۱۲۹۷ش به گروه نویسندگان دانشكده پیوست و در مدت یكسالی كه این مجله دایر بود با ملكالشعراء بهار، عباس اقبال آشتیانی و غلامرضا رشید یاسمی همکاری کرد. یكی از رویدادهای به وقوع پیوسته در دوران نفیسی انقلاب روسیه بود، با به رسمیت شناختن حكومت شوروی از سوی ایران، نخستین سفیر شوروی، روتشتاین وارد تهران شد؛ پس از چندی نفیسی با چایكین، مترجم سفارت شوروی كه فارسی را بسیار خوب میدانست، آشنا شد و بعد دوست شد و او را با همۀ ادیبان معروف آن روز آشنا كرد. نفیسی علاوه بر فعالیتهای آموزشی در وزارت فوائد عامه نیز اشتغال داشت. او به مشاغل چندی همچون ریاست فلاحت و مدیریت مدرسۀ تجارت نیز دست یافت. وی از نخستین اعضای فرهنگستان ایران بود و فعالیت مطبوعاتی چون مدیریت مجلۀ فلاحت و تجارت در زمان اشتغال در وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه و در سال ۱۳۰۱ ش سردبیری مجلۀ ادبی پرتو با مدیریت میرزامحمدعلیخان واله خراسانی و مدتی مدیریت و نویسندگی مجلۀ شرق را نیز بر عهده داشت. نخستین مجلهای که او مدیریت آن را عهدهدار بود، مجلۀ فلاحت و تجارت بود که در سالهای ۱۲۹۸- ۱۲۹۹ ش بهطور ماهانه چاپ میشد و پس از آن ۷ شماره روزنامۀ امید و بعد یکسال مجلۀ معروف شرق و سرانجام از ۱۳۲۳ ش مجلۀ پیام نو که ناشر افکار «انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی» بود. وی همچنین عضو هیأت تحریریۀ مجلۀ راهنمای کتاب بود. او در۱۳۴۰ش در رادیو برنامۀ «یادداشتهای یك استاد» را كه راجع به شرح حال چند تن از بزرگان علم و ادب بود، به مدت دو سال اجرا كرد و در بسیاری از مؤسسات فرهنگی و دانشگاههای اروپایی و آسیایی در رشتۀ تاریخ ادبیات، تاریخ تصوف و ملل و نحل و ... تدریس نمود. نفیسی در کشورهای فرانسه و سوئیس به تحصیل پرداخت و پس از بازگشت به وطن به سمت ریاست دانشکدۀ حقوق و سپس دانشکدۀ ادبیات برگزیده و نیز برای تدریس در دانشگاههای کابل، قاهره و سن ژوزف به افغانستان، مصر و لبنان سفر کرد. ناظمالاطباء، بر اثر بیماری آسم و قولنج در بیمارستان شوروی (میرزاکوچکخان جنگلی فعلی) در تهران درگذشت. وی از شخصیتهای معدودی است که در ادبیات معاصر ایران ظهور کرد و با دانش بیکران و هوش فراوان و حافظهای توانا و قلمی شیوا در تمام عرصههای ادبی فعالیت نمود و از تمام آنها نیز سربلند بیرون آمد. تنوع کاری نیز از نکتههای جالب توجه کارش محسوب میشود؛ تحقیقات ادبی، بررسیهای تاریخی، تصحیح متون نظم و نثر، فرهنگنویسی، ترجمه از زبانهای اروپایی، کتابشناسی، روزنامهنگاری، تاریخ ادبیات، داستاننویسی و نثر از دیگر شاخصههای مهم کاری اوست. نثرش ساده ، شیوا، بیتكلف و با لطف بیان همراه و همساز است. یکی دیگر از ویژگیهای ادبیاش عطش شدیدش به تحقیق و جستجو بود که باعث شد در هر مجمع و کنگرۀ علمی شرکت کند تا با جریان مسائل و تحقیقات مربوط به ایران همراه باشد، از اینرو در دوران حیات خود به بسیاری از دانشگاهها و مراکز علمی جهان سفر کرد. نفیسی بیش از ۴۰ سال سخنرانی نمود و تدریس کرد و نزدیک به ۵۰ سال مقاله و کتاب نوشت که بسیاری از آنها برای همیشه جزو منابع دست اول و قابل اعتماد در تحقیقات ایرانشناسی خواهند بود. از آثارش میتوان به احوال و اشعار رودکی؛ آخرین یادگار نادرشاه؛ ایران در صد و هفتاد سال اخیر؛ بابک خرمدین، دلاور آذربایجان؛ بحرین و حقوق هزار و هفتصد ساله ایران؛ پورسینا و زندگی و کار و اندیشه و روزگار او؛ تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورۀ معاصر؛ تاریخ ادبیات روسی؛ تاریخ تمدن ایران ساسانی؛ تاریخچۀ ادبیات ایران؛ ستارگان سیاه؛ تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی؛ فرهنگنامۀ پارسی؛ فرنگیس؛ ماه نخشب؛ آتشهای نهفته؛ نیمه راه بهشت؛ تاریخ اجتماعی ایران (۲ جلد)؛ فرهنگ فرانسه به فارسی (۲ جلد)؛ تاریخ ادبیات روس؛ سرچشمۀ تصوف در ایران؛ مجدالدین همگر شیرازی؛ یزدگرد سوم؛ مدرسۀ نظامیۀ بغداد؛ آثار گمشدۀ ابوالفضل بیهقی؛ خاندان طاهریان؛ شیخ زاهد گیلانی؛ خاندان سعدالدین حمویه؛ نثر فارسی معاصر؛ پیشرفتهای ایران در دورۀ صفوی؛ تاگور و مقام شاعری او؛ درفش ایران و شیر و خورشید؛ افغانستان در عصر حاضر؛ هفتاد سال زندگی، پنجاه سال خدمت به دانش؛ پندنامۀ انوشیروان؛ صنعت تخم نوغان ایران؛ سخنان سعدی دربارۀ خود او؛ یادبود گریلف و دیوان شعر اشاره کرد. وی کتابهایی را نیز تصحیح کرده که باید به کتابهای دیوان خواجوی کرمانی؛ دیوان انوری؛ رباعیات باباافضل کاشانی؛ احوال و اشعار رودکی (۳ جلد)؛ احوال و اشعار شیخ بهایی؛ دیوان قصاید و غزلیات عطار؛ تاریخ گیتیگشا؛ منتخب قابوسنامه؛ قابوسنامه؛ دستور الوزراء؛ زینالخبار؛ رسالۀ مجدیه؛ فرهنگ ناظمالاطباء؛ سامنامۀ خواجو؛ شاهنشاهنامه (جلد 7، 8، 9)؛ تاریخ بیهقی (۲ جلد)؛ سیرالعباد الیالمعاد؛ رسالۀ فریدون بن احمد سپهسالار؛ مقطعات ابنیمین؛ دیوان شاه قاسم انوار؛ دیوان جنید شیرازی؛ پیرامون احوال و اشعار حافظ؛ مواهب الهی؛ رباعیات عمر خیام؛ شاهنامه (جلد اول) و دیوان لامعی گرگانی اشاره کرد. ترجمههایش عبارتاند از: تاریخ عمومی قرون حاضر؛ نمونهای از آثار پوشکین؛ ایلیاد؛ ادیسه؛ افسانه گریلف و نایب چاپارخانه.
اثرآفرینان (۶ /۶۰- ۶۱)؛ از نیما تا روزگار ما (۲۵۸- ۲۷۱)؛ سخنوران نامی معاصر (۶/ ۳۶۶۷- ۳۶۷۲).