طالب آملی مازندرانی، محمد (وف ١٠٣٥ یا ١٠٣٦ ق) خطاط و شاعری که متخلص به «طالب» و معروف به «طالبا» بود. وی در آمل به دنیا آمد و در همانجا تحصیل دانش و ادب كرد و از جوانى به شاعرى روى آورد. در حدود ٢٦ سالگى مدح حكمران آمل گفت. در سال ١٠١٠ ق از مازندران بیرون رفت و چندى در اصفهان اقامت كرد و با تقىالدین اوحدى ملاقات داشت. از آنجا به كاشان رفت و بعد از توطن در كاشان در آنجا تأهل اختیار كرد. سپس از آن شهر به زادگاه خود و از آنجا به خراسان رفت و در مروشاهجان ملازم بكتشخان استاجلو، حاكم آنجا شد و مثنوی به وزن خسرو و شیرین بهنام او ساخت. از آنجا به هندوستان رفت و چندى در هند سرگردان بود و به قندهار برگشت و ملازم غازىخان ترخان شد و به ستایش او پرداخت. وى بعد از مرگ ممدوح خود به هندوستان رفت و در اگره با مؤلف تذكرۀ میخانه دیدارى كرد. پس از سفر به شهرهاى مختلف هندوستان، سرانجام در لاهور با شاپور تهرانى دیدار نمود و وی او را به اعتمادالدوله وزیر معرفى کرد و آن وزیر، طالب را به درگاه جهانگیر رساند. از آن پس طالب به سرعت پاى در مدارج ترقى نهاد و در سال ١٠٢٨ ق به مرتبۀ ملكالشعرایى رسید و بعد از آن در همانجا درگذشت. از آثارش میتوان دیوان شعر را نام برد. وى در نگارش اقسام خط نیز توانا بود و جملۀ خطوط را خوش مىنوشت. طالب را همۀ معاصرانش به جودت ذهن و هوش سرشار و استعداد کم نظیر در سخنوری و وسعت اطلاع ستودهاند. برخی از مؤلفان خاصه تقیالدین اوحدی دربارهاش بسیار سخن گفتهاند. بعضی دیگر هم مثل آذر در آتشکده سخنش را «مطلوب شعرای فصیح» نمیدانند. خلاصه و نقاوۀ سخن ستایشگران او بازگویندۀ فصاحت کلام و تازگی معنی و مضمون طالب در شعری است که مثل گلی که باران بهاری خورده باشد طراوت دارد و پُر از استعارههای دقیق و تخیلی بالاتر از خیالپردازیهای همعهدان او یا پیش از اوست. ابراهیم صحف در مورد طالب میگوید: «او شاعر لفظ تراش معنیآفرین و موجد طرز تازه است». طالب به سبب تأثیری که در تحول سبک شعر دوران صفوی دارد، شاعر قابل توجه و تحقیقی است. او در شمار کسانی است که شیوۀ شاعری را از آنچه دنبالۀ سبک آغاز سدۀ دهم هجری محسوب میشده، به جانب یک تحول سریع و تغییر قاطع برد که در همان سدۀ یازدهم هجری به ظهور شاعرانی چون میرزاجلال اسیر و کلیم کاشانی و صائب تبریزی انجامید. طالب اگرچه همان درازآهنگی خاقانی را در قصیدهگویی دارد، ولی قسمتی از قصایدش با ردیف و بعضی دیگر با قافیههای ساده است و استعمال ردیف که طالب بدان میل وافری دارد، در تمام غزلیات او نیز مشهود است. تکرار قافیه در شعر طالب به رسم همروزگارانش بسیار دیده میشود.
اثرآفرینان (۴ /۸۱-۸۲)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۵ /١٠٥٦-١٠٦٨).