انصاریهروی، ابواسماعیل خواجه عبداللهبن ابی منصور محمد (۳۹۶- ۴۸۱ ق) عارف، محدث، فقیه و شاعر در كهندز هرات از مادری اهل بلخ به دنیا آمد. نسب خانوادهاش به ابوایوب خالدبن یزید انصاری صحابی معروف میرسد. ابوایوب همان كسی است كه رسول اكرم (ص) هنگام هجرت از مكه به مدینه در خانهاش فرود آمد و به همین مناسبت میزبان خوشبخت را صاحب رحل خواندند. عبدالله كه فرزند محبوب خانواده بود، از همان سالهای كودكی از استادان فن، علم حدیث و تفسیر آموخت. از جمله استادانش یحیی بن عمار شیبانی را نام بردهاند كه از شیراز به هرات آمده و به تعلیم و تدریس مشغول بود و سعی داشت كه سنت عارفان را با شریعت تطبیق دهد و این راه و روش در مشرب شاگردش نیز اثری پایدار بجا گذاشت. بنابر قول مشهور در همان سنین، به سبب حافظۀ قوی جلب نظر كرد و در كسب و حفظ قرآن و اشعار عربی امتیازی یافت. هر چند استادانش شافعی مذهب بودند، دیری نگذشت كه مذهب حنبلی اختیار كرد. به سال ۴۱۷ ق در ۲۱ سالگی برای تكمیل تحصیلات به نیشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر كرد و به سماع و ضبط حدیث همت گماشت. در سال ۴۲۳ ق عازم سفر حج شد و بر سر راه مكه در بغداد توقف كرد تا مجلس درس ابومحمد خلال بغدادی را درك كند. در بازگشت از سفر حج موفق به زیارت ابوالحسن خرقانی صوفی نامور شد. این ملاقات در وی سخت مؤثر افتاد و ذوق عرفانیاش را كه به بركت تلقین پدر در وجودش جوانه زده بود، به بار آورد. از دیگر مشایخ صوفیۀ عصر خود مانند شیخ ابوسعید ابوالخیر نیز درك فیض كرد. وی از عبدالجبار جرّاحی، قاضی ابومنصور ازدی، ابوسعید سرخسی، ابوالفوارس پوشنجی، احمدبن منجویه اصفهانی، محمدبن عبدالله شیرازی و بسیاری دیگر حدیث شنید. مؤتمن ساجی، عبدالله سمرقندی، عبدالصبور هروی، حنبل بخاری، ابوالوقت، خادمش و دیگران از وی روایت کردهاند. او در فقه پیرو روش احمد بن حنبل بود. سرانجام به زادگاهش بازگشت و در آنجا مقیم و به تعلیم مریدان مشغول شد. در روزگاری كه امامالحرمین، فقیه شافعی مشهور، در نظامیۀ نیشابور فقه شافعی و كلام اشعری درس میداد با علم كلام مخالفت ورزید و در ذم آن، كتاب نوشت. به همین سبب چند بار تهدید به قتل شد و حتی به فرمان خواجه نظامالملك از آن شهر تبعید شد. وزیر با كفایت سلجوقیان هر چند به پاس تقوا و دانش پیر هرات، حفظ حرمت وی میكرد و او را از تعرض معاندان مصون میداشت، اجازه نمیداد بر اثر وجودش در شهر آتش فتنه برانگیخته شود. خواجه عبدالله كه شیخالاسلام لقب گرفته و مریدان بسیاری در هرات داشت، در پایان عمر نابینا شد. وی صبح روز جمعه ۲۲ ذیالحجۀ در ۸۵ سالگی درگذشت و در گازرگاه (ده كیلومتری هرات) به خاك سپرده شد. آرامگاهش در همان محل برجاست و امروزه زیارتگاه است. خواجه در ۴ سالگی به مکتب رفت. در ۹ سالگی خوب شعر میگفت و احادیث بسیاری از محدثین فرا گرفت و در تألیف احادیث حضرت رسول اکرم (ص) رنج و سختی زیادی کشید. خواجه عبدالله انصاری حتی لحظهای از عمرش را در بطالت و بیهودگی تلف نکرد، تا جاییکه از طلوع سپیده دم تا پاسی از نیمه شب، یا وقت خود را به قرائت آیات کلامالله مجید و تأمل درآن سپری میکرد یا در کنار عالمان به موعظهها و گفتههای آنها گوش میداد. وی شعر میسرود و بسیاری از اشعارش را در رسالات خویش آورده است، اما شهرت انصاری از بابت اشعار کمی نیست که از او مانده، بلکه از باب رسالهها و کتابهای مشهوری است که پدید آورده است. خواجه عبدالله انصاری نه تنها یک مفسّر، محدث، عالم و عارف بزرگ بود، بلکه شاعر و نویسندۀ توانایی بود. نویسندگی را از دورۀ خُردسالی آغاز کرده و بر مبنای یک روایت در سن ۹ سالگی به نقل و نوشتن احادیث پرداخت که به یاری قوۀ خود هزاران حدیث، اشعار فارسی و عربی را حفظ داشت. از آثارش میتوان منازلالسائرین در عرفان و سلوک؛ انوارالتحقیق؛ رحلالرسول؛ رسالۀ اربعین؛ طبقاتالصوفیه به لهجۀ هروی در شرح احوال عارفان؛ تفسیر خواجه عبدالله در تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در تألیف کشفاسرار و عدةالابرار قرار گرفت؛ زادالعارفین؛ کنزالسالکین؛ قلندرنامه؛ محبتنامه؛ الهینامه؛ رسالۀ واردات؛ هفت حصار؛ رسالۀ دل و جان؛ رسالۀ واردات؛ مناجاتنامه؛ نصایح و ذمالکلام را نام برد. طبقاتالصوفیه یکی از آثار بسیار معتبر پارسی و از کتابهای مشهور اوست. این کتاب را ابوعبدالرحمان محمد بن حسین السلمی نیشابوری به زبان تازی تألیف کرده و آن را بر بیان احوال و اقوال ۵ طبقه از مشایخ وقف نموده بود و یکی از شاگردان خواجه آنچه را که او در ترجمه و شرح و اضافات بر طبقاتالصوفیه در مجالس بیان میکرد، به فارسی گردآوری کرده است.
آتشکدۀ آذر (۲ /۷۳۹-۷۴۱)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۲۰ /۹۱۱-۹۱۵)؛ ریاضالعارفین (۳۰-۳۱)؛ نفحاتالانس (۳۳۶- ۳۳۹).