عرفی شیرازی، جمالالدین محمد بن زینالدین علی بلو (۹٦٣- ۹۹۹ ق) شاعری که متخلص به «عرفی» بود و در شیراز به دنیا آمد. در زادگاهش به تحصیل علم و دانش پرداخته و به قدر توان در موسیقی و خط نسخ مهارت به دست آورد. از جوانی به سرودن شعر تمایل داشت. دیری نگذشت که در شیراز شهرت یافت و به محافل ادبی آن شهر، چون محفل ادبی که در دکان طراحی میرمحمود طرحی شیرازی برگزار میشد، راه پیدا کرد و در آنجا با شاعرانی چون غیرتی شیرازی، عارف لاهیجی، قیدی شیرازی، تقیای شوشتری و تقیالدین اوحدی بلیانی آشنایی یافت. در جوانی از راه دریا به هندوستان مهاجرت کرد و با فیض دکنی برخورد کرد و مصاحبت وی را اختیار نمود و سپس از سوی وی با حکیم مسیحالدین ابوالفتح گیلانی آشنا شد و در قصیدهای مدح او را گفت. ابوالفتح گیلانی نیز او را به عبدالرحیم خانخانان، سپهسالار ادبپرور جلالالدین اکبرشاه، معرفی کرد و از آنجا در سلک مداحان ویژۀ اکبرشاه در لاهور درآمد. عرفی همچنان در لاهور بسر برد تا درگذشت. پس از چندی پیکرش را به نجف منتقل کردند. شهرت او در قصیدهسازی است و این موضوع چند دلیل دارد: نخست به علت توانایی در تتبع شیوۀ استادان پیش از خود، دوم برای آوردن سخن روان به همراه نازکخیالیها و همچنین برای گنجاندن اندیشههای علمی و نکتههایی که از آن میتوان استخراج کرد. عرفی در قالبهای دیگر نیز شعر گفته، اما مهارتش در قصیده، دیگر سرودههای وی را تحتتأثیر قرار داده است. کلیات اشعار عرفی مشتمل بر ١٤٠٠٠ بیت شامل قصیده، رباعی، مثنوی و قطعه است. جمالالدین دو مثنوی به نامهای مجمعالابکار و فرهاد و شیرین و رسالهای به نثر دربارۀ تصوف بهنام نفیسه نیز دارد. با مطالعۀ شعر عرفی بهویژه قصایدش ورود او در علم پزشکی و منطق و حکمت آشکار میشود. عرفی به شیوۀ استادان پیش، از اصطلاحات این دانشها مصمنهایی به دست میآورد و همین استفادۀ شاعر از اصطلاحات و اطلاع علمیاش باعث شد که شرحهایی بر قصاید وی نوشته شود مانند شرحی که میرزاجان نامی به اسم مفتاحالنکات به سال ١٠٧٣ هجری نوشت، اما نکتۀ مهمتر در قصاید او روانی آنهاست. گاه این روانی کلام به حدی است که گویی عرفی به بیان سخنان روزانه و حکایت احوال خویش سرگرم است؛ این روانی کلام جز در پارهای از موارد مانع استواری سخن این شاعر هنرمند نشده و او به قول پیشینیان سلاست و جزالت و متانت کلام را با هم جمع نموده است. این هنر عرفی هم از زمان او و در آن روزها که هنوز معروف نشده بود، محل توجه سخنشناسان عهدش شد. در غزلیات عرفی اندیشههای تازه و لطیف، معانی صریح و روشن، ترکیبات بدیع و خوش آهنگ و الفاظ همراه با پختگی و استواری است. اصرار عرفی در گنجاندن خیالات باریک و معانی وسیع در لفظ کم، بیشتر در مثنویاتش بهویژه در مجمعالابکار مشهود است. عرفی در حیات خود کلیاتی از قصیده، غزل، قطعه و رباعی به سال ۹۹٦ ق ترتیب داده، ولی گردآوری نهایی دیوانش در حیات او انجام نشد. کلیات عرفی چند بار در هند و یکبار در تهران شامل رسالۀ نفیسه، قصاید، ترجیعبند، ترکیببند، غزلیات، ساقینامه، مثنویات چاپ شد. رسالۀ نفیسۀ عرفی به نثر فارسی و دربارۀ تصوف است و به قول ملاعبدالباقی نهاوندی «صوفیان و درویشان را سرلوحۀ دفتر تصوف و تحقیق میتواند شد» و از آن نسخ مستقل در کتابخانهها پراکنده است.
تاریخ ادبیات در ایران (۵ /٧۹۹-٨١٢)؛ دانشمندان و سخنسرایان فارس (۳ /٦٠٦-٦٢٢).