نظیری نیشابوری، میرزامحمدحسین (وف ١٠٢١یا ١٠٢٣ ق) شاعری که متخلص به «نظیری» بود. اصل وی را از جوین میدانند، اما او اهل نیشابور بود. او از ابتدای جوانی به کسب علم و ادب پرداخت و به شاعری روی آورد و زبان عربی را نزد شیخ غوثی مندوی، مؤلف گلزار ادب آموخت و حدیث و تفسیر را از مولانا حسین جوهری فرا گرفت. وی به شغل بازرگانی میپرداخت و از همان جوانی به قصد تجارت از خراسان بیرون آمد. در ۹۹٢ ق به کاشان رفت و در آنجا با بزرگانی همچون تقیالدین اوحدی، مولانا حاتم، فهمی و مقصود خرده آشنا شد و در مجالس مشاعرۀ آنها شرکت کرد، به عراق و آذربایجان نیز سفر نمود. وی سپس به هند رفت و در آگره به خدمت میرزاعبدالرحیمخان، خانخانان (تو ١٠٦٣ ق) پیوست و در ملازمت او قرار گرفت و به مدحش پرداخت. بعد از این تاریخ با معرفی خانخانان، به دربار اکبرشاه راه یافت و مداح او شد. در ١٠٠١ ق از هند قصیدهای برای صاحب خلاصةالاشعار و بعدها دیوان شعرش را که مشتمل بر اقسام شعر نزدیک ٤٠٠٠ بیت را برای وی فرستاد، در ١٠٠٢ ق به مکه مشرف شد و در بازگشت به احمدآباد گجرات رفت و در آنجا نیز ساکن شد. وی در زمان سکونت در گجرات به مدح شاهزاده مراد پرداخت. بعد از اکبرشاه به دربار جهانگیرشاه (١٠١٤-١٠٣٧ ق) رفت. نظیری در مدت زندگانی خود هیچگاه از دو پیشۀ اصلی خود بازرگانی و مدیحهسرایی فارغ نشد. او پیرو مذهب دوازده امامی بود و شاعرانی چون ظهوری، ملک قمی و عرفی با وی نزاع داشتند. وی با ثنایی مشهدی و شکیبی اصفهانی دوستی داشت و با امین احمد رازی معاصر بود. نظیری در احمدآباد گجرات درگذشت و در محلۀ تاجپوره به خاک سپرده شد. از آثارش میتوان دیوان شعر را نام برد که شامل قصیده، ترکیببند، غزل، قطعه و رباعی است که مجموع ابیات آن به ۱۰۰۰۰ بیت میرسد. نظیری چون استادان قرن هشتم و قرن نهم هجری قصایدش را گاه به استقبال از قصیدهسرایان بزرگ و مشهور قدیم و گاه به استقلال میساخت. سخنانش همه جا استوار و خالی از عیب است، فصاحتی آشکار و بیانی دلپذیر و شیرین دارد، سخنش روان و در همان حال منتخب و استوار است، ترکیبات و تعبیرات نو و فراوان دارد و آنها را در همۀ ابیات او بهویژه در غزلیاتش میتوان دید و در بیان اندیشههای خود یا در عرضۀ احساساتش از آن ترکیبات تازه و مخلوق خویش به نیکی یاد میکند. در یافتن مضامین باریک و در تخیل چیرهدست است، اما هیچیک از خیالپردازیها و مضمونیابیهایش به درستی گفتار و متانت کلامش آسیب نمیرساند. در تشبیهات حسی و عقلی و خیالی و مرکب و ارسال مثل تواناست، در وصف اشخاص و احوال و توضیح احساسات بسیار مقتدر است. در قصیدهگویی استاد و غزلسرایی با سخن لطیف و تخیل دقیق و کلام منتخب و یکدست است، اگرچه به شیوۀ اهل زمان در جوابگویی استادان بزرگ غزل خاصه سعدی و حافظ بیکار ننشسته، ولی غزلیات ابتکاری متعددی دارد که بسیاری از آنها حکایت از نحوۀ جدید تفکر و بیانش میکند و بسی از معانی عالی صوفیانه، گاه در لباس مضامین عاشقانه و گاه در بیان تفکرات عارفانه همراه با نوعی آزاداندیشی در آنها آورده میشود.
اثرآفرینان (۶ /۵۷)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۵ /۸۹۷- ۹۱۶)؛ دایرةالمعارف فارسی (۲ /۳۰۴۰- ۳۰۴۱).