وحشی بافقی، مولاناشمسالدین، کمالالدین محمد (۹۳۰- ۹۹۱ ق) از شاعران مشهور دورۀ صفویه که متخلص به «وحشی» بود. وی در بافق که بر سر راه یزد و کرمان واقع است، به دنیا آمد و چون بافق را گاهی از توابع کرمان و گاه از توابع یزد به حساب میآورند، وحشی را گاهی «یزدی» و گاهی «کرمانی» گفتهاند. كمالالدین محمد بافقی از خاندانی متوسط و روستایی بود كه روزگار در گمنامی میگذراندند و تلاش برای معاش میكردند. برادر بزرگتر وحشی به نام مرادی بافقی در پیشرفت شعر و شاعری وی سهم بسزایی داشت. شرفالدین علی از ادیبان بزرگ آن زمان نیز استاد آن دو بود. دورۀ اول زندگی وحشی در زادگاهش سپری شد. وحشی در این مدت جز برادرش در خدمت شرفالدین علی بافقی نیز به کسب دانش و ادب مشغول بود. وحشی بعد از فراگیری علوم ادبی، از بافق به یزد و از آنجا به کاشان رفت و مدتی را در آن شهر به مکتبداری مشغول بود. بعد از مدتی، به یزد برگشت و در همانجا ساکن شد و به شعر و مدح پادشاهان آن شهر مشغول بود. خانوادۀ وحشی از نظر ثروت، جزو خانوادههای متوسط بافق بود. برادر بزرگترش، مرادی بافقی هم یکی از شاعران آن عهد بود که تأثیر زیادی در تربیت و آشنایی وحشی با محفلهای ادبی داشت، اما پیش از آنکه وحشی در شعر به شهرت برسد، وی درگذشت. وحشی در اشعارش چند بار نام برادرش را آورده است. وی پس از روزگاری اقامت در كاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد بازگشت و تا پایان عمر در این شهر زندگی كرد. وحشی بافقی در ۶۱ سالگی درگذشت. كمالالدینمحمد وحشی بافقی از شاعرانی است كه بعد از نظامی گنجوی به بهترین شکل و معنا به لیلی و مجنون پرداخته است. وی غزلسرای بزرگی بود و در غزلیات خود از عشقهای نافرجام، زندگی سخت و مصائب و مشكلاتش یاد كرده است. علاوه بر این وحشی رباعیات، ترجیعبند، تركیببند و مثنویات زیبایی از خود به یادگار گذاشت كه تبحر و تسلطش را بر شعر و ادبیات فارسی نشان میدهد. از شاهكارهای هنری وحشی بافقی میتوان به مثنوی فرهاد و شیرین اشاره كرد كه ناتمام ماند و بعدها وصال شیرازی از شاعران بزرگ قاجاریه آن را تكمیل كرد. وی تركیببندهای زیبایی نیز در سوگواری امام حسین (ع) و بزرگان سروده است. در دیوانش یک قصیده در مدح شاه طهماسب و ماده تاریخی دربارۀ وفاتش دیده میشود، اما حامی واقعیاش میرمیران، حاکم یزد بود. وحشی در دستگاه حکومتی یزد با عدهای از شاعران محلی مانند مولانا موحدالدین فهمی، محتشم کاشانی، شجاعالدین غضنفر کاشانی و تابعی خوانساری آشنایی و گاه معارضه داشت. دوران حیاتش با پادشاهی شاه طهماسب و شاه اسماعیل صفوی و شاه محمد خدابنده همزمان بود. کلیات وحشی بافقی بیشتر از ۹۰۰۰ بیت است که شامل قصیده، ترکیببند، ترجیعبند، غزل، قطعه، رباعی و مثنوی میشود. ترکیببندها و ترجیعبندهایش به خصوص مربع و مسدس آنها، همگی از جمله نظمهای دلانگیز دورۀ صفوی است. ساقینامه طولانی او که به شکل ترجیعبند سروده، در نوع خود کمنظیر است که بعد از وحشی از طرف شاعران دیگر با همان وزن و همان مضمون بارها مورد تقلید و جوابگویی قرار گرفت. به همین اندازه مسدس ترکیبات و مربع ترکیبات او در شعر غنایی ارزشمند است و در نهایت زیبایی چنان ساخته شده که کمتر کسی است که تمام یا قسمتی از آن را به خاطر نسپرده باشد. اگرچه وحشی مبتکر این نوع ترکیببند نیست، اما در این شیوه بر تمام شاعران اشعار غنایی برتری دارد، بهطوری که کسی در مقام استقبال و جوابگویی به آنها برنیامده است. غزلیاتش سرآمد اشعارش است و از نظر ارزش و مقام، جزو رتبههای اول شعر غنایی فارسی است. در اکثر آنها، احساسات و عواطف شدید و درد و تألم درونی شاعر با زبانی ساده و روان و دلپذیر با نیرومندی هر چه تمامتر بیان شده است. مثنویات وحشی بیشتر به استقبال و در مقام جوابگویی به نظامی سروده شده است. دو مثنوی او بهنامهای ناظر و منظور و فرهاد و شیرین به استقبال خسرو و شیرین نظامی است. مثنوی اول او در ۱۵۶۹ بیت و در سال ۹۹۶ هجری به پایان رسید. مثنوی دوم او بیشک یکی از شاهکارهای ادبیات دراماتیک فارسی است که در همان زمان حیات شاعر شهرت بسیار یافت؛ اما وحشی نتوانست بیش از ۱۰۷۰بیت از آن را بسراید و کار ناتمام او را شاعر معروف قرن سیزدهم هجری، وصال شیرازی با افزودن ۱۲۵۱ بیت به پایان رساند و بعد از وصال، شاعر دیگری به نام صابر، ۳۰۴ بیت دیگر بر این منظومه افزوده است. وحشی همچنین مثنوی معروف دیگری بهنام خلدبرین دارد که باز هم به پیروی از نظامی و بر وزن مخزنالاسرار است. از وحشی، مثنویات کوتاه دیگری در مدح و هجو و مانند آنها باقی مانده که ارزش مثنویات دیگرش را ندارد. مضامین و ظرایف شاعرانه و بیان احساسات و عواطف و نازکخیالیهایش آنچنان با زبانی ساده و روان بیان شده که گاه آنها را با زبان محاوره بیان میکند و گاهی چنان است که سخنان روزمرهاش را میگوید و همین به شاعری او ارزش و اعتبار فراوان میدهد. او زبانی ساده و پُر از صداقت را برمیگزیند و همین دلیلی است که در عهد خود به عنوان تواناترین شاعر «مکتب وقوع» محسوب میشود. در اشعار وحشی، واژههای مشکل و ترکیبات عربی بسیار کم دیده میشود؛ اما به جای آن از واژهها و ترکیبات رایج زمان خود بسیار استفاده کرده است. وحشی به صنایع و آرایههای لفظی نیز توجه نمیکرد؛ جز آنکه برای استواری کلامش ضروری بودند. اگرچه وحشی در مثنویاتش بیشتر از نظامی و در غزل از غزلسرایان نامآور گذشته استقبال میکرد، اما خود نیز طبعی مبتکر داشت؛ چنانکه اکثر غزلیاتش بعدها مورد استقبال شاعران دیگر قرار گرفت.
تاریخ ادبیات در ایران (٥ /٧٦٠-٧٧٧)؛ تاریخ نظم و نثر (٤٣٤-٤٣٥).