ادیب صابر ترمذی، شهابالدین صابر بن اسماعیل ترمذی (مقتول ۵۳۸- ۵۴۲ ق) شاعر پارسیزبان و ستایشگر سنجر سلجوقی و آتسز خوارزمشاه که متخلص به «صابر» و «ادیب» بود. او در خاندانی اهل علم و ادب زاده شد و پدرش نیز به ادیب اسماعیل شهرت داشت. برخی منابع وی را از بخارا و برخی از ترمذ و شیعی مذهب دانستهاند. صابر در آغاز جوانی برای تحصیل به هرات رفت، سپس راهی نیشابور شد و در زمرۀ مصاحبان ابوالقاسم علی بن جعفر، نقیب ترمذ در نیشابور درآمد و در اشعار خویش به ستایش او پرداخت. وی بیشتر عمرش را در خراسان گذراند و جزو خاصان دستگاه مجدالدین ابوجعفر علیبنحسین موسوی، رییس خراسان شد و به واسطۀ او مداحی سلطان سنجر را برگزید. صابر با همۀ شاعران و فصحا مانند عبدالواسع جبلی، رشیدالدین وطواط، انوری، سوزنی، فتوحی مروزی ارتباط دوستانه و مشاعره داشته است و برخی از آنها چکامههایی در ستایش ادیب سرودهاند. صابر در پایان زندگی به خوارزم رفت و قصایدی در مدح آتسز خوارزمشاه سرود و در همان دیار هنگامیکه آتسز دو تن از فداییان اسماعیلیه را مأمور کرد تا به زخم کارد جان سلطان سنجر را بگیرند، ادیب ماجرا را به سلطان خبر داد و آتسز هم به کیفر این عمل، دستور داد تا دست و پای وی را بسته، در رود جیحون غرق کردند. از شاعران خراسان کسی نزدیکتر از او به روش فرخی یعنی سهل و ممتنع شعر نگفته است، به سبب متکلف و سهل و ممتنع بودن بیانش او را بسان فرخی دانستهاند. از ادیب صابر دیوان اشعار دارای ۳۲۰۰ بیت مشتمل بر قصیده، غزل، رباعی و ترکیببند باقی مانده است. این دیوان تاکنون دو بار، نخست به کوشش علی قویم در ۱۳۳۴ ش و دیگر بار به کوشش محمدعلی ناصح در ۱۳۴۳ ش در تهران چاپ شده است. وی از جمله شاعران سبک خراسانی است. ویژگیهایی که در سرودههایش دیده میشود، در سرودههای شاعران قرنهای ۵ و ۶ هجری بهویژه شاعران خراسان وجود دارد. شعرش حاکی از آگاهیاش از مبادی ریاضی و فلسفه و تسلط به زبان و ادبیات تازی است. چنانکه گاه مضمون برخی از اشعار فارسی را به تازی گفته و گاه برخی از مضامین اشعار عربی را به فارسی ترجمه کرده است. او در شعر خود از شاعران بزرگ عرب چون اخطل، اعشیٰ، عجاج، ابوتمام و حتی از نحویانی چون زجاج، اخفش و ابوالاسود الدؤلی و بزرگانی چون خصیب و احنف یاد کرده و به تضمین شعری از قُتَنَبی پرداخته است. شعر ادیب از نظر لفظ، معنی و موضوع به سبک فرخی نزدیک است، جز آنکه تکلفاتی چون حذف الف و التزام ردیفهای بلند و تقریباً نامتناسب، از لطف سخن او میکاهد، وی به سبک منوچهری، عنصری، مسعود سعد، انوری و معزی نیز قصایدی دارد و در شعر، معزی و مسعود را بر خویش مقدم دانسته است.
اثرآفرینان (۱/۲۲۰)؛ دایرةالمعارف فارسی (۱/۷۷)؛ سخن و سخنوران (۲۴۰- ۲۴۳)