آذرمیدخت خواجوی

Biography

خواجوی، آذرمیدخت فرزند اسدالله (تو ۱۳۰۸ ش) در تهران به دنیا آمد و پدرش از افسران ارتش بود. آذرمیدخت تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرهای تهران، اصفهان و مشهد به پایان رساند و از آن پس به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به تدریس در دبیرستان‌ها پرداخت. وی در همان حال به تحصیلات تا گرفتن کارشناسی زبان و ادبیات فارسی ادامه داد. آذر خواجوی که در شعر «آذر» تخلص می‌کرد، از سال ۱۳۳۰ ش آثارش در روزنامه‌ها و مجله‌های کشور منتشر می‌شد. خواجوی یکی از غزلسرایان چیره‌دست معاصر است که سال‌هاست دور از ایران بسر می‌برد. اشعارش و به ویژه غزلیات شیوایش، از همان آغاز در مجلۀ سخن  انتشار می‌یافت و نمونه‌هایی از آثارش نیز در مجموعه‌های شعر معاصر به ثبت رسیده است، اما او نه تنها به سرودن غزل بسنده نکرده، در سال‌های اخیر نیز اشعاری را که به شیوه‌های نیمایی و شعر سپید سروده در نشریات خارج از کشور به چاپ رسانده که نمایانگر نوگرایی روحی و شگفتی‌های ذهنی اوست. اولین کتاب آذر خواجوی بعد از سال‌ها‌ در سال ۱۳۸۳ ش با عنوان و آفتاب نمی‌دانست در تهران منتشر شد. این کتاب شامل ۵۶ شعر از اشعار نیمایی و غزلیات امروز اوست. آذر خواجوی در دهۀ چهل همراه با فروغ فرخ‌زاد، سیمین دانشور و لعبت والا از چهار بانوی مطرح شعر امروز ایران بود که بعدها هر کدام به راه خویش رفتند. از اوست:

شود آیا که غباری به گذرگاه تو باشم/ بوسه بر پات زنم خاک سر راه تو باشم// شب مهتاب که داری سر گلگشت و تماشا/ لالهٔ سرخ شوم زیب نظرگاه تو باشم// شوم آن جذبهٔ شوقی که بسوزد تو و من را/ خود تو من باشی و من هستی دلخواه توباشم// شعلهٔ گرم گنه کردم و در جان تو گیم/ چون پشیمان شوی آن‌گاه به لب آه تو باشم// خوشم ار آذر شوق تو ثمر سوزتر آید/ تا چو اسپند بلا گرد رُخ ماه تو باشم.

کارنمایِ زنانِ کارایِ ایران از دیروز تا امروز (۳۱۸)؛ سخنوران نامی معاصر ایران (۱/۵۰-۵۶).