آذَری طوسی، فخرالدین حمزة بن علی ملک اِسفَراینی (٧٨٤-٨٦٤ یا ٨٦٦ ق) شاعر، عارف و نویسندۀ پارسیگوی که نام پدرش را علیبن مالک و عبدالملک نوشتهاند. لقبش را برخی تذکرهها «نورالدین» گفتهاند. پدرش از امیران سربداران بیهق بود و از آنجا به اسفراین رفت. از اینرو، نسبت او را گاهی «بیهقی» نیز گفتهاند. آذری در اسفراین به دنیا آمد و از آغاز جوانی به سرودن شعر پرداخت و چون ولادتش در ماه آذر بود «آذری» تخلص میکرد. وی در آغاز شاعری در مدح شاهرخ، پسر تیمور، قصیده میسرود و مورد عنایت این شاهزاده بود، ولی چندی بعد به تصوف روی آورد و در حلقۀ مریدان شیخ محیالدین طوسی غزالی درآمد. آذری ٥ سال در خدمت شیخ به سفر حج میرفت و با او همسفر بود. پس از درگذشت شیخ محیالدین در حلب، آذری از مریدان شاه نعمتاللّه ولی شد و از او اجازۀ ارشاد و خرقه گرفت و دو نوبت پیاده به حج رفت. در مدتی که در مکه مجاور خانۀ خدا بود، کتاب سعیالصفا را نوشت و پس از بازگشت عازم هندوستان شد. در آنجا به دربار سلطان احمدشاه بهمنی رفت و نزد او حرمت و اعتبار بسیار یافت و ملکالشعراء دربار او شد. در ٨٣٢ ق که سلطاناحمد بنای شهر احمدآباد را تمام کرد، آذری در مدح شاه و وصف شهر جدید قصیدهای ساخت و نیز دو بیت شعر سرود که بر بالای دروازۀ دارالاماره به خط خوش حجّاری شد. به فرمان احمدشاه، آذری سرودن منظومهای را به نام بهمننامه در تاریخ شاهان این خاندان آغاز کرد و هنگامی که شرح وقایع این کتاب به زمان احمدشاه رسید، آن را بر شاه عرضه کرد و رخصت خواست که به زادگاه خود بازگردد. احمدشاه به سبب ارادتی که به او داشت، کوشید که از این قصد منصرفش کند؛ ولی سرانجام، به وساطت شاهزاده علاءالدین و تعهّد اتمام بهمننامه، اجازۀ بازگشت گرفت و عازم خراسان شد. آذری از آن پس نزدیک به ٣٠ سال تا آخر عمر در زادگاه خویش بسر برد و به عبادت و سیر و سلوک و تألیف کتاب و تصنیف اشعار مشغول بود. در این مدت بیشتر امیران و بزرگان به خدمتش میرسیدند و از او طلب ارشاد و هدایت میکردند. در ۸٥٥ ق از خراسان نامهای به علاءالدین همایونشاه بهمنی نوشت که از موبدان او بود و او را از شرابخواری منع کرد. علاءالدین جواب نامۀ شیخ را به دست خود نوشت و از این عادت زشت استغفار و توبه کرد. آذری به هنگام مرگ ٨٢ سال داشت و در اسفراین به خاک سپرده شد. از آثارش منظومهای به تقلید شاهنامۀ فردوسی و اسکندرنامۀ نظامی و در همان بحر، در تاریخ سلاطین بهمنی دکن است. این منظومه تا زمانی که آذری در دکن بود، به دوران سلطنت احمدشاه رسیده بود و آذری تعهّد کرد که در بازگشت به خراسان آن را به پایان رساند و تا دوران شاهی علاءالدین همایون شاه (٨٦٢-٨٦٥ ق) به نظم آن ادامه داد و آنچه میسرود به دکن میفرستاد؛ جواهر اسرار، کتابی است در چهار باب: الف ـ اسرار کلاماللّه، ب ـ اسرار احادیث نبوی، ج ـ اسرار کلام اولیاء، د ـ اسرار کلام شاعران: باب اول، دربارۀ حروف مقطّعۀ آغاز برخی از سورههای قرآن کریم است؛ باب دوم، شرح و تفسیر عرفانی بعضی از احادیث نبوی است؛ باب سوم، در شرح برخی از گفتارهای عارفان است؛ باب چهارم، دربارۀ معانی بعضی از مشکلات اشعار شاعران است. فصولی نیز در باب معمّا و لغز و دیگر مسائل ادبی همانند دارد. گزیدهای از این کتاب، بهنام منتخب جواهرالاسرار، به پیوست اشعةالمعات جامی و برخی رسالههای عرفانی دیگر در سال ١٣٠٣ش در تهران به چاپ رسیده است. مرآت، چهار باب دارد: باب اول، الطّامّة الکبری، در مراتب عالم علوی و سفلی و آرای عالمان و اهل توحید در تحقیق ایجاد عالم، مراتب موجودات، حکمت وجود آدمی، مناسبت آفاق با انفس و مطالب دیگری از این دست؛ باب دوم، غرائبالدّنیا، در شگفتیهای جهان از جمادات و گیاهان و جانداران و جز اینها؛ باب سوم، عجائب الاعلی، در عجایبی که در عوالم علوی و آسمان است؛ باب چهارم، سعیالصّفا، در تاریخ مکه و آداب و مناسک حج؛ عنوان این کتاب در نسخهها به صورت عجایب و غرایب و عجائبالغرائب نیز آمده است، مأخذ اصلی این مجموعه، عجائبالمخلوقات و غرائبالموجودات زکریای قزوینی است که مؤلف از آن به عنوان عجائبالدّنیا یاد میکند. باب دوّم این مجموعه برابر است با مقدّمه و مقالۀ دوم کتاب زکریای قزوینی (فیالسّفلیات). باب اول آن با مقالۀ اول کتاب قزوینی (فیالعلویات) مطابقت دارد. نسخۀ کاملی از این مجموعه موجود نیست و در تواریخ و تذکرهها از آن گاهی به نام غرائبالدّنیا و عجائبالاعلی (که عنوان بابهای دوم و سوم آن است) و گاهی بهنام عجائبالغرائب (که نام دیگر آن است) و گاهی به نام عجائبالدنیا (که در متن کتاب اشاره به کتاب قزوینی است) یاد کردهاند. دیوان اشعارش، شامل قصاید، غزلیات، ترجیعبند، ترکیببند و چند مثنوی است. قصایدش بیشتر در مدح و منقبت خاندان رسول اکرم (ص) است و غزلیاتش رنگ عرفانی دارد. افزون بر مثنوی آذر که تحتتأثیر مثنوی سوز و گداز میرزامحمد صادق تفرشی سروده شده، یک مغنینامه و یک ساقینامه نیز در دیوان او مندرج است. کلام آذری ساده و بیتکلّف است و از پیچیدگیهایی که در آثار شاعران دورۀ بعد دیده میشود، خالی است. وی از شیوۀ سعدی و بهویژه امیرخسرو دهلوی پیروی کرده و مضامین و تشبیهات و تعبیراتی که در غزلیات این شاعران آمده، در اشعارش فراوان دیده میشود.
آتشکدۀ آذر (٢ /٤٤٣-٤٤٥)؛ اثرآفرینان (۱ /٢١-٢٢)؛ تاریخ ادبیات در ایران (٤ /٣٢٣-٣٣٣)؛ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (١ /٢٦٦-٢٦٨).