ادیب شیرازی

Biography

ادیب شیرازی، حاجی‌میرزامصطفی، فرزند حاجی‌قربانعلی قزوینی (تو ۱۳۱۹ ق) شاعری که متخلص به «درویش» و «ادیب» بود. وی در شیراز به دنیا آمد. پس از تحصیل علوم مقدماتی، به هندوستان و فرنگستان و مصر رفت. مدت ۲۵ سال در آن بلاد توقف کرد، سپس به شیراز آمد و مجدداً به مصر رفت و پس از مدتی، به شیراز بازگشت، اشعار بسیاری از او بجا مانده است.

اثرآفرینان (۱/ ۲۱۹)؛ فرهنگ سخنوران (۵۲).

 

ادیب شیرازی، محمدجعفر (وف ۱۲۶۰ ق) شاعری که از بزرگ‌زادگان شیراز بود. وی پس از گذراندن علوم، به هندوستان و فرنگ سفر کرد، چندی نیز با وزیران و سفیران انگلیس همسفر و همراه بود. در زمان محمدشاه قاجار که وسایل چاپ را به ایران آوردند، به امر شاه به تهران آمده و به سرپرستی دارالطباعه منصوب شد و مدت‌ها به آن کار مشغول بود. او قصایدی سروده و به ستایشگری نیز پرداخته است.

اثرآفرینان (۱/ ۹)؛ حدیقة‌الشعراء (۱/۱۱۰- ۱۱۱)؛ دانشمندان و سخن‌سرایان فارس (۱/2۴۶- ۲۴۷).

 

ادیب شیرازی، محمدحسین (قرن دوازدهم و سیزدهم هجری) خطاط و شاعری که متخلص به «ادیب» بود. وی از سادات شیراز و از سلسلۀ ذهبیه بود. ادیب بیشتر به قالب غزل تمایل داشت و در خط نستعلیق نیز تبحر داشت.

حدیقة‌الشعراء (۱/ ۱۱۱- ۱۱۲).

 

ادیب شیرازی، میرزا رضاقلی (وف ۱۳۳۰ ق) خطاط و شاعری که از اهالی شیراز بود. خط نستعلیق را خوش می‌نوشت و گاهی اشعار مطایبه‌آمیز می‌گفت. در شیراز درگذشت و در تکیۀ حافظیه به خاک سپرده شد. از آثارش می‌توان یک نسخه مناجات خواجه عبدالله انصاری، به قلم نیم دو دانگ متوسط، با رقم «حرره‌الفقیر رضا قلی ادیب شیرازی ۱۳۰۷ غفرله»؛ یک نسخه پند لقمان به قلم نیم دو دانگ متوسط، با رقم «حرره‌العبد المذنب الفقیر رضا قلی ادیب»؛ یک قطعه به قلم دو دانگ و نیم دو دانگ و کتابت خفی خوش با رقم: «در دارالسطنۀ اصفهان العبد الفقیر المذنب رضا قلی ادیب» را نام برد.

اثرآفرینان (۱/۲۱۹)؛ دانشمندان و سخن‌‌سرایان فارس (۱/ ۲۴۵- ۲۴۶).

 

ادیب شیرازی، میرزامحمود مصطفوی (وف ۱۳۱۰ ش) خطاط و ادیبی که در خط نستعلیق مهارت داشت. وی در شیراز درگذشت. از آثار خطی ادیب می‌توان کتابت دبستان الفرصة؛ بحور الالحان از مؤلفات میرزانصیرالدین فرصت شیرازی که در بمبئی چاپ شده و کلیات سعدی، تصحیح شوریده را نام برد.

اثرآفرینان (۱/۲۲۰)؛ دانشمندان و سخن‌سرایان فارس (۱/ ۲۴۴- ۲۴۵).

 

ادیب شیرازی، میرزاهاشم، فرزند میرزاابوالقاسم راز (قرن سیزدهم هجری) صوفی و شاعری که متخلص به «ادیب» و ملقب به «ناظم‌التولیه» بود. وی پس از تحصیل علوم به سیر و سلوک مشغول شد و به عتبات رفت و چندی در آن اماکن شریفه به عبادت و طاعت بسر برد و پس از مدتی به شیراز بازگشت. وی از سالکان طریقت معرفت و از فقرای سلسلۀ ذهبیه بود. پدرش میرزاابوالقاسم حسینی شریفی معروف به «راز شیرازی ذهبی» و متخلص به «راز» و ملقب به «بابا» فقیه، عارف و شاعر (۱۲۰۲-۱۲۸۶ ق) بود که در شیراز متولد شد و به اقتضای حال خانوادگی و محیط زندگی به تحصیل علوم زمان خود همت گماشت و در امور مذهبی به اجتهاد رسید. او از مریدان پدر خود شد که قطب سلسلۀ ذهبیه بود و پس از مرگ او، وی قطب سلسله شد و تولیت آستانۀ شاهچراغ شیراز به او محول گردید. راز به قصد زیارت مشهدالرضا (ع) به مشهد رفت و در مراجعت سه سال در تهران ماند و از جانب ناصرالدین‌شاه قاجار لقب «مجدالاشراف» یافت. مدفن وی در مشهد در ایوان طلا قرار دارد و دارای تألیفات و تصانیف بسیاری است، از آثار میرزا ابوالقاسم می‌توان آیات الولایة؛ اسرارالتوحید و النبوة و الولایة و المعاد؛ اسرار الولایة؛ انوارالشمس الطالعه، در عقاید ذهبیه؛ براهین الأمامة، تنبیه‌المرید؛ تباشیر الحکمة، در معارف، دیوان شعر با عنوان باباهاشم را نام برد. هاشم در طریقت پیرو پدرش بود. از اوست: بگرفته بر اطراف رخت مشک سیاه/ یعنی در توبه را ببسته است گناه// مات است به رخسارۀ نیکوی تو شاه/ ماشاءالله ثم ماشاءالله.

اثرآفرینان (۱/۲۲۰)؛ دانشمندان و سخن‌سرایان فارس (۱/۲۴۵).