امیر معزی، ابوعبدالله محمد بن عبدالملک فرزند عبدالملک برهانی امیرمعزی نیشابوری، ابوعبدالله محمد، فرزند عبدالملک برهانی (وف ۵۱۸- ۵۲۰ ق) از شاعران استاد و زبانآور خراسان است، وی پسر برهانی شاعر بوده و خود چند بار در اشعارش از انتساب به «عبدالملک برهانی» سخن گفته و خود را جانشین و وارث مهارت و استادی او شمرده است و تخلص وی به «معزی» به سبب اخلاصش به معزالدین ملکشاه بن الب ارسلان است و چون سلطان او را «امیر» لقب داد، بنابراین مانند پدر خود امیرالشعراء دربار سلجوقی بوده است. تاریخ تولد او مشخص نیست؛ اقبال آشتیانی آن را در حدود ۴۴۰ ق تخمین زده است. دولتشاه سمرقندی زادگاه او را نسا از شهرهای خراسان و آذر بیگدلی سمرقند را آورده است، اما عوفی و هدایت او را نیشابوری خواندهاند، علاقۀ او در اشعارش به نیشابور شاهدی بر صحت قول اخیر است. وی تا پایان عهد ملکشاه در خدمت آن سلطان بود و بعد از وفات او و آشفتگی کار جانشینانش، معزی مدتی از عمرش را در هرات و نیشابور و اصفهان بسر برد و امرای مختلف سلجوقی و غیرسلجوقی از قبیل سلطان برکیارق و محمد و ارسلان ارغو و امیرابوشجاع حبشی و معینالدین مختصالملک احمد را مدح گفت تا آنکه حکومت به سنجر بن ملکشاه رسید و معزی به خدمت او رسید و از این پس تا پایان عمر در خدمتش بود و همواره ملازمش بود تا درگذشت. نظامی عروضی سمرقندی، شاعر و نویسندۀ معاصر مُعزّی، در چهار مقاله چگونگی راه یافتن او به دربار سلجوقیان را از زبان خود شاعر به تفصیل آورده است؛ به نوشتۀ عوفی «سه کس از شعرا در سه دولت اقبالها دیدند و قبولها یافتند، چنانکه کس را آن مرتبه میسر نبود: یکی رودکی در عهد سامانیان و عنصری در دولت محمودیان و مُعزّی در دولت سطان ملکشاه». عوفی او را «سلطان جهان بیان و لشکرکش امرای کلام و شهسوار میدان فصاحت» خوانده است. معزی معانی بسیار را در الفاظ ساده و خالی از تکلف ادا میکند و قوت طبعش در آوردن عبارات سهل و بدون تعقید و ابهام، از قدیم مورد توجه ناقدان سخن بوده است. اگرچه بیشتر تذکرهنویسان مرگ مُعّزی را ناشی از حادثۀ تیر خوردن او دانستهاند، اما دربارۀ تاریخ مرگ او اتفاق نظر ندارند. عوفی مینویسد که تیری از کمان سنجر جدا شد و به خطا رفت و به مُعزّی اصابت کرد و او در دم جان داد. از اشعار سنایی در مرثیۀ امیر مُعزّی نیز همین معنی استنباط میشود و بنابراین مرگ وی باید بین ۴۹۰ - ۵۱۱ ق اتفاق افتاده باشد؛ در حالیکه آذر بیگدلی سال ۵۴۲ ق و هدایت سال ۵۴۱ ق را سال وفات وی ذکر کردهاند. اگرچه در تغزلات و غزلیاتش، طراوت تغزلیات فرخی دیده نمیشود، اما به هر حال کوششی که او در سرودن غزلیات نغز به کار برده، در پیشرفت غزلسرایی مؤثر شد. برخی قصاید معزی، افکار کاملاً تازهای نسبت به پیشینیان دارد و این درجه ابتکار و علاقهاش را به آوردن مضامین و مطالب بدیع میرساند. شعر او فقط مدح و غزل نیست، بلکه گاه وعظ، اندرز، توحید و حکمت هم در آن دیده میشود. معزی در ترکیب الفاظ خیلی بیشتر از شاعران دیگر پایان قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری تحتتأثیر لهجۀ عمومی عصر خود قرار گرفته، مّعزّی گاه به وضوح متأثر از مضامین قصاید عنصری و گاه تحتتأثیر شیوۀ بیان منوچهری است. این تأثیرپذیری بیش از همه در مسمطگویی و آوردن مفردات و ترکیبات عربی مشهود است. او گذشته از آنکه در فصاحت عبارت و بلاغت استاد است، در رعایت عفت کلام و پاکیزه زبانی نیز کم نظیر است؛ چنانکه در سراسر دیوان او که مشتمل بر قصیده، غزل، ترکیببند، ترجیعبند، قطعه، رباعی و بالغ بر ۱۸۵۰۰ بیت است، حتی یکبار هم لفظ زشتی بر زبان او جاری نشده است. دیوان او نخستین بار در ۱۳۱۸ ش به کوشش عباس اقبال آشتیانی و سپس در ۱۳۶۲ ش به کوشش ناصر هیری به چاپ رسیده است.
اثرآفرینان (۱/ ۳۰۱)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۲/ ۱۴۲- ۱۵۶)؛ سخن و سخنوران (۲۳۰-۲۳۶).