ایرج میرزا، جلالالمالک، فرزند غلامحسینمیرزا صدرالشعراء (۱۲۹۱- ۱۳۴۴ ق) شاعر و متخلص به «ایرج» و ملقب به «فخرالشعراء» و «جلالالملک» نوادۀ فتحعلیشاه قاجار بود. وی در تبریز به دنیا آمد. علوم ادبی و زبان عربی را نزد استادان آن عصر چون محمدتقی عارف اصفهانی و میرزانصرالله بهار شیروانی، منطق و معانی و بیان را در حوزۀ درس آشتیانیهای مقیم تبریز و فرانسه را نزد مسیو لامبد فرا گرفت. امیر نظام حسنعلیخان گروسی، حاکم تبریز، به او توجه خاصی داشت. ایرج از او لقب «فخرالشعراء» گرفت و از جانبش به مدیریت مدرسۀ مظفری تبریز منصوب شد. وی از سوی مظفرالدینشاه به «صدرالشعراء» ملقب شد، اما در قصیدهای از قبول آن لقب امتناع نمود و از شاعری دربار کناره گرفت. چندی نیز در تبریز منشی مخصوص امینالدوله شد و با وی به تهران آمد. در ۱۳۱۴ ق به همراه قوامالسلطنه به اروپا رفت. زمانیکه پدرش درگذشت، وارد خدمات دولتی شد و به مشاغل چندی از قبیل فرمانداری آباده و معاونت استانداری اصفهان و معاونت و پیشکاری خراسان گماشته شد. در بازگشت از اروپا شغل مناسبی در دارالانشاء یافت و در ۱۳۲۴ ق به وزارت معارف منتقل شد و دبیرخانۀ آن وزارتخانه را تأسیس کرد و تا ۱۳۲۹ ق در آن سمت باقی ماند. او همچنین وزارت معارف ادارۀ عتیقهجات را تأسیس کرد. سالهای ۱۳۳۷- ۱۳۴۲ ق، دوران اقامت در خراسان مهمترین دوران فعالیت ادبیاش بود. دو سال پایانی عمرش را در تهران صرف فعالیتهای ادبی کرد. ایرجمیرزا به زبان فرانسوی تسلط کامل داشت و به زبانهای روسی، عربی و ترکی نیز آشنا بود، همچنین خط را خوش مینوشت. در ۱۳۲۴ ق فرزندش جعفر قلی میرزا خودکشی کرد و این حادثه بر او ناگوار آمد و پس از آن به همراه مستشاران امریکایی به خراسان رفت و مثنوی انقلاب ادبی را سرود که دربارۀ اوضاع اداری ـ دارایی آن زمان و آن شهر بود و در پایان عمر منتظر خدمت شد و به تهران آمد و پس از یک سال بر اثر سکتۀ قلبی در گذشت و در مقبرۀ ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. شعر ایرجمیرزا به خاطر طنز سنگین و خلاف عرف جامعه معروف است. سبک شعری او ساده و روان و دربرگیرندۀ واژگان و گفتارهای عامیانه است. وی پس از مدتی سبک قدیم را که در آن توانا بود، رها کرد و خود سبکی ویژه پدید آورد. در این سبک اندیشههای نو و مضامینی که گاه از ادبیات خارجی اقتباس شده و گاه مخلوق اندیشۀ شاعر است و نیز مسائل گوناگون اجتماعی و هزلیات و شوخیهای نیشدار و ریشخندها و تمثیلاتی که شاعر از غالب آنها نتایج اجتماعی را در نظر دارد به زبانی بسیار ساده و گاه نزدیک به زبان مخاطب و همراه با الفاظ جنسی بیان شده است. پس از برپایی حکومت مشروطه وزارت معارف از شاعران خواست تا اشعار سازگار با وضعیت نو برای کتابهای درسی بسرایند. ایرجمیرزا، اشعاری با درونمایۀ اخلاقی، بزرگداشت مقام پدر و مادر و گسترش ادب و میهن دوستی، برای کتابهای درسی سرود. این اشعار که زبانی ساده و روان داشتند، سالها برای آموزش کودکان در کتابهای درسی به چاپ رسیدند. قطعاتی مانند «ما که اطفال این دبستانیم»، «گویند مرا چو زاد مادر»، «پسر رو قدر مادر بدان» از جملۀ این اشعارند. او همچنین شماری از حکایتها و نوشتههای شاعران فرانسوی از جمله قطعۀ «روباه و کلاغ» را به فارسی برگرداند و به شعر درآورد. از ایرجمیرزا ترجمهای نیز بجای مانده است که تاریخ شوالیۀ دُن کیشوت نام دارد. ایرج از شاعران دورۀ تجدد ادبی ایران است. ایرجمیرزا را باید یکی از معماران ادبیات نو کودکان ایران دانست، زیرا آگاهانه برای کودکان شعر سروده است. او مانند دیگر آغازگران این راه، در کنار آفرینش آثار دیگر به ادبیات کودکان میپرداخت. ایرجمیرزا در روند رُخدادهای انقلاب مشروطیت با جریانهای نواندیش در گسترۀ آموزش و پرورش آشنایی یافت و بر آن شد که برای کودکان شعر بگوید و از این راه به آموزش و پرورش آنها بپردازد. او تحولی در شعر به وجود آورد و شاعری تجددخواه و روشنگر بود و با سنتهای کهنه و ارتجاعی به مبارزه برخاست. اشعارش در اندک زمان زبانزد خاص و عام شد و برخی از قطعات شعری ایرجمیرزا از بهترین شاهکارهای ادبیات جدید بهشمار میرود. اطلاعش از ادبیات ملل مختلف و تأثیری که از محیط متغیر و انقلابی عهد خود پذیرفته بود، موجب شد که سبک قدیم را رها کند و خود سبکی خاص پدید آورد. از آثارش میتوان دیوان شعر؛ مثنویات زهره و منوچهر؛ عارفنامه و ادبیات ایرج را نام برد. دیوان اشعارش بارها به چاپ رسیده است.
دایرةالمعارف فارسی (۱ /۳۳۷- ۳۳۸)؛ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (۱۰ /۶۹۱-۶۹۲)؛ سخنوران نامی معاصر ایران (۱ /۴۲۲- ۴۲۷).