شرفالدین قزوینی، فضلالله حسینی (۶۶۰-۷۴۰ ق) ادیب، شاعر و منشی قرن هفتم و هشتم هجری است. محمدبن بدر جاجرمی او را با عنوان «الامام الفاضل افتخار شعراء المتأخرین» در مجموعۀ خود یاد کرده و این نشانۀ شهرتی است که شرفالدین به عهد خود در شاعری داشته است و بعدها شهرتش به سبب اثر منثور معروف او به نام المعجم فی آثار ملوک العجم است. شرفالدین فضلالله غیر از عزالدین فضلالله پدر وَصّافالحضره است و اینکه بعضی او را پدر وَصّافالحضره شمردهاند، بر اثر اشتباه این دو فضلالله با یکدیگر است، در حالیکه یکی از این دو لقب «عزالدین» دارد و اهل شیراز است (پدر وَصّافالحضره) و دیگری لقب «شرفالدین» و اهل قزوین است. عزالدین فضلالله پدر وَصّاف در سال ۶۹۸ ق از دنیا رفته و این تاریخ ۴۲ سال پیش از تاریخ مرگ شرفالدین فضلالله بوده و بنابراین هیچ نسبتی بین آن دو وجود نداشته و شرفالدین فضلالله پدر وَصّاف نبوده و اصلاً با او نسبتی نداشته و فقط از معاصرانش در تخلص «شرف» با وی شریک بوده است. شرفالدین فضلالله قزوینی در قزوین به دنیا آمد و در ۷۳۲ ق که در دشت اوجان با خواجه غیاثالدین محمد به خدمت اولجایتو راه یافته و با خواجه به تبریز آمده، هفتاد و اندی سال داشته است. شرفالدین بعد از کسب فضایل مدتی در خدمت وزیران ایلخانان و چند گاه نیز در درگاه اتابک نصرتالدین احمد لُر (۶۹۵- ۷۳۰ ق) از امرای معروف فضلویه یا لر بزرگ میزیست و از ممدوحان معروفش همان اتابک مذکور و خواجه غیاثالدین و خواجه شمسالدین بَغّال از وزیران عهد وی بودهاند. مهمترین اثر شرفالدین قزوینی کتاب المعجم فی آثار ملوک العجم است که آن را بهنام اتابک نصرتالدین دربارۀ تاریخ ایران قدیم از کیومرث تا انوشیروان با انشایی مصنوع و مزین همراه با لغات مهجور عربی و اشعار تازی و پارسی و لحنی کاملاً منشیانه نوشت و مقصودش از نگارش این کتاب فقط تهیۀ یک متن ادبی مصنوع بوده است و کتاب هیچ ارزش تاریخی ندارد. کتاب المعجم به سبب اشتمال بر نکات ادبی و مطالب فراوانی که در انشای مترسلین مورد استفاده بود، دیرگاه جزو نمونههای انشای مصنوع و مشکل پارسی در مکاتب و مدارس ایران و هند تدریس میشد. اثر دیگر شرفالدین فضلالله کتابی است به نام الترسل النصرتیه که بعد از ۷۲۷ ق بهنام اتابک نصرتالدین در فن انشا و ترسل نوشته شده است. شرفالدین فضلالله در قصاید خود غیاثالدین محمد و شمسالدین بَغّال و اتابک نصرتالدین و امثال آن را مدح میکرده و در شهر «شرف» تخلص مینموده است. از اشعارش در جُنگها و مجموعههای اشعار مقداری پراکنده است و از آن جمله قصیدهای مصنوع است که شرفالدین آن را به پیروی از قصیدۀ مشهور جمالالدین محمد بن ابوبکر قوامی مُطَرّزی موسوم به بدایع الاسحار فی صنایع الاشعار سروده و نُزهَةُ الاَبْصار فی معرفة بُحورِ الاَشعار نامیده است که قصیدۀ مُوَشِّح طولانی است در مدح شمسالدین حسین بَغّال که از مجموعۀ کلماتی در هر چهار یا پنج بیت آن، بیتی به یکی از اوزان عروضی بیرون میآید. محمد بن بدر جاجَرْمی یک غزل مُلَمّع نیز از شرف نقل کرده که ارزش آن فقط در تلمیع آن است. دیوان شعری نیز از او بر جای مانده است.
تاریخ ادبیات در ایران (۳ /۱۲۵۶- ۱۲۵۸)؛ تاریخ مفصل ایران، عهد مغول (۵۲۱).