قاآنی شیروازی، میرزاحبیبالله، فرزند میرزامحمدعلی (۱۲۲۲ یا ۱۲۲۳- ۱۲۷۰یا ۱۲۷۲ ق) حکیم و شاعری که متخلص به «قاآنی» و ملقب به «حسانالعجم» و «مجتهدالشعراء» بود. وی از طایفۀ زنگنه کرمانشاه و در شیراز به دنیا آمد. ابتدا «حبیب» تخلص میکرد، ولی بعدها حسنعلی میرزاشجاعالسلطنه تخلص وی را به مناسبت آبا قاآنمیرزا، فرزند خود «قاآنی» نهاد. در جوانى به خراسان سفر كرد و در مشهد به تحصیل علوم ادبى و عربى و حكمت الهى و هیئت و نجوم و زبان فرانسه پرداخت. سپس به تهران آمد و با آشكار شدن هنر وى در شاعرى و سخنورى به دربار راه یافت و از سوى فتحعلىشاه «مجتهدالشعراء» و از سوى محمدشاه «حسانالعجم» لقب گرفت. شاعر مدتى در خراسان و كرمان ملازم شجاعالسلطنه بود و همین شاهزاده وى را به فتحعلىشاه معرفى كرد. قاآنى به تهران منتقل شد و بر شهرت او افزود و در دربار محمدشاه و بهخصوص در دربار ناصرالدینشاه تقرب بسیار یافت. قاآنی در قصیده و تركیببند هم مهارت داشت. وى با فروغى بسطامى معاصر بود. او در تهران درگذشت و مجاور قبر ابوالفتوح رازى در آستانۀ حضرت شاه عبدالعظیم در جوار قبر ابوالفتوح رازى به خاك سپرده شد. از آثارش میتوان دیوان شعر، حدود ۱۷۰۰۰ بیت، در مدح پیامبر (ص) ائمه و شاهان؛ مقدمهاى بر دیوان فریدونمیرزا قاجار؛ قصاید قاآنى؛ گلستان قاآنى؛ پریشاننامه، در مقام معارضه با گلستان؛ رسالهاى در علم شانهبینى و رسالهاى در هندسۀ جدید را نام برد. هنر او در قصیدهسرایى است. در غزل و مسمط و ترجیعبند نیز دست داشت. قاآنى در انتخاب كلمات خوشایند و خوشآهنگ و استعمال آنها در جمله و نیكویى وصف و تتبع پیشینیان کمتر نظیر دارد، در اشعارش لفظ، غالب بر معنى است و معانى اخلاقى و فلسفى در گفته هاى او کمتر دیده مىشود. وى از شاعران خراسان پیروى كرده و به منوچهرى علاقه نشان داده است. قاآنى مداح شاهان (ناصرالدینشاه) و شاهزادگان قاجارى و امراى دربار آنها بود. وی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقۀ زیادی داشت. در حکمت او را همپایۀ ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و در شرعیات مرتضی انصاری شمردهاند، به همین دلیل فتحعلیشاه او را «مجتهد الشعراء» لقب داد و محمدشاه نیز قاآنی را «حسان العجم» میخواند، زیرا در شعر بهویژه قصیدهسرایی چنان بر کلام تسلط داشت که مایۀ اعجاب هر خواننده است. وی شاید اولین شاعر ایرانی است که بر زبان فرانسه تسلط داشت. همچنین در ریاضیات، کلام و منطق نیز استادی مسلم بهشمار میرفت، ولی برای مضامین اشعارش از آن همه علم و اطلاعات وسیع بهره نبرد. قاآنی از لحاظ لفاظی و به کار بردن صنایع شعری و ابتکار در قوافی بینظیر است. ملکالشعراء بهار دربارۀ قاآنی و شعر او میگوید: «از آن پس که پیروی مکتب صبا را پذیرفته و در این معنی زیر بار نفوذ زمانه رفته بود، شروع به تتبع در طرز متقدمان کرد و از غالب استادان قدیم تقلید نمود و عاقبت سبکی خاص برگزید که از آن پس به سبک قاآنی شهرت یافت و بالجمله مکتبی از برای خود برگشود که تا دیری شاعران تهران و ولایات ایران به تقلید او شعر میگفتند». ترجمهنویسان قاآنی از حضور ذهن و روانی طبع وی سخنها گفته و شواهدی آوردهاند که غالب اشعار خود را بالبداهه و در فرصت کم و بدون حک و اصلاح و موشکافی کافی و پیرایش از عیوب و عرضه بر ناقدان سخنشناسی میسروده است. محصول این بدیههگوییها قصاید باشکوه و پُر طنطنهای است که اغلب آنها «کلام فارغ» از آب درآمده است. این قصاید مطنطن و مدبدب در مدح محمدشاه و ناصرالدینشاه و بزرگان آن عهد سروده شده است. زبان قاآنی غنی و شیواست. او تسلط بینظیری بر الفاظ دارد. کلمات را فخیم و فاخر انتخاب میکند و در نشاندن هر کلمه به جای خود توانایی و چیرهدستی عجیبی نشان میدهد و در این کار، یعنی ربودن و به کار بستن کلمات، هیچ شاعر فارسی زبان به پای او نمیرسد. میرزاحبیب قاآنی بعد از صائبتبریزی معروفترین شاعر ایران در تمام دورۀ صفویه و قاجاریه محسوب میشود و در طراز سخن و استعمال لغات و تتبع اشعار پیشینیان کمتر شاعری در این دوره به پایۀ او رسیده است. هنر بزرگ این شاعر در قصیدهسرایی بود و در غزلسرایی نیز استادی تمامعیار بود. علاوه بر این در سایر قالبهای شعری از مسمط، ترجیعبند و تركیببند نیز مهارت داشت. وی با وجود اینکه پیرو سبك خراسانی بهویژه منوچهری بود، ولی در سرایش اشعار، سبك و سیاق خاصی داشت كه بعدها مورد تقلید سایر شاعران قاجاریه قرار گرفت. خصوصیت عمومی سبك اشعار قاآنی بازی با كلمات، ایراد كلمات مطنطن و توانایی در ایجاد نوعی لفاظی بود كه در نوع خود بینظیر است. غزلیات این شاعر كه به مناسبت رسیدن نوروز و وصف بهار سروده شده، نمونهای بدیع از لطف ضمیر و طبع روان قاآنی است كه با وجود پیروی از سبك شاعران قدیمی، حكایت از تسلط این شاعر چیرهدست بر زبان و ادب فارسی و سرودن اشعار روان دارد. شاعرانی که از دوران فتحعلیشاه تا عصر ناصرالدینشاه میزیستند به دو شیوۀ عراقی و خراسانی نظر داشتند. آنها که به دنبال ثناگستری بودند، بهناچار از شیوهای پیروی میکردند که متناسب با مدایح درباری باشد. همچنین فتحعلیخان صبا در قصاید خود بیشتر به عنصری و در مثنوی به فردوسی نظر داشت. بعد از صبا، قویترین شاعری که تجدید سبک (بازگشت ادبی) را ادامه داده، قاآنی است. وی در دوران محمدشاه و اوایل دوران ناصرالدینشاه، شاعر رسمی دربار بود و پس از مرگ او، سروش اصفهانی جانشین وی شد. شعر قاآنی روان و ساده است، بسیاری از مضامین او تکرار مضامین پیشینیان است، اما مضامین تازه نیز اندکی در شعرش یافت میشود. قاآنی به طریق منوچهری، خاقانی، عنصری، قطران و فرخی سیستانی نظر داشته است. در این دوره انواع قالبهای شعری در دیوانهای شاعران وجود دارد. بزرگترین شاعران قصیدهسرا مانند صبا، قاآنی، سروش اصفهانی، محمودخان ملکالشعراء، فتحاللهخان شیبانی و شهاب اصفهانی و بزرگترین شاعران غزلسرا، نشاط اصفهانی، وصال شیرازی، همای شیرازی، فروغی بسطامی، محمد زوارهای، یغمای جندقی و مسکین اصفهانی هستند. مهمترین مضامین شعری در دوران قاجار مدیحه، غزل، حماسههای تاریخی و اشعار مذهبی و عرفان و اخلاق است.
اثرآفرینان (۳۱۷)؛ از صبا تا نیما (۱/ ۹۲- ۱۰۹)؛ سخنوران نامی معاصر ایران (۴/ ۲۷۶۳ -۲۷۷۲).