کلیم کاشانی، میرزاابوطالب (وف ١٠٦١ یا ١٠٦٢ یا ١٠٧٣ق) شاعری که متخلص به «کلیم» و مشهور به «طالب» بود. بعضی از تذکرهنویسان او را «خلاّقالمعانی ثانی» خواندهاند. اصل وی از همدان بود و به این دلیل برخی تذکرهها به او «کلیم همدانی»گفتهاند، اما چون بیشتر در کاشان اقامت داشت، به «کلیم کاشانی» معروف شد. دانشهای زمان را در کاشان و شیراز فرا گرفت و در جوانی، در زمان جهانگیر پادشاه گورکانی (١٠١٤-١٠٣٧ ق) به دکن هند رفت و تحت ملازمت شاهنواز خان خواجه سعدالدین عنایتالله شیرازی، وکیلالسلطنۀ ابراهیم عادلشاه ثانی بیجاپوری قرار گرفت و در مدح او شعر گفت. وی در ١٠٢٨ ق بعد از مرگ شاهنوازخان، به وطن بازگشت و بعد از دو سال اقامت در وطن دوباره به هندوستان رفت و با میر جملۀ شهرستانی، متخلص به «روحالامین» معاشر شد و در مدح او نیز قصایدی غرّا سرود. سپس نزد شاهجهان (١٠٣٧-١٠٦۹ ق) تقرب یافت و از جانب او به لقب ملکالشعرایی نایل آمد. مدتی به همراه شاهجهان به کشمیر رفت و همچنان شاعر برگزیدۀ شاه و ستایشگر او بود. کلیم با استادانی چون صائب تبریزی، صیدی، محمدهاشم سنجر برادر میرزامعصوم، میرزاابراهیم ادهم، ملاعلیرضا تجلی، ملک قمی و چند تن دیگر معاصر و با بعضی معاشر بود. مهارت کلیم در شعر بیشتر در غزلسرایی است. وی در ارسالالمثل با آوردن مصراع و ابیاتی که حکم مثل داشتهاند، بسیار توانا بود. او در کشمیر درگذشت و در کنار قبر محمدقلی سلیم به خاک سپرده شد. از آثارش میتوان دیوان شعر، در حدود ٢٤٠٠٠ بیت، مثنویات شامل ظفرنامۀ شاهجهانی یا شاهجهاننامه یا پادشاهنامه یا شهنشاهنامه در فتوحات شاهجهان؛ در تعریف کشمیر؛ در تعریف اسب و بیماری او؛ تعریف اکبرآباد و باغ جهانآرا و غزلیات و قصاید و ... را نام برد. دلیل انتساب لقب «خلاقالمعانی ثانی» به كلیم كاشانی ناشی از پیدایش یك حال و هوای نو و مضامین جدید و مفاهیم تازه از جانب او در عرصۀ شعر و ادب فارسی است. زبان ساده و گفتار روان و سخن استوار در قالب مضامین اغلب تازه و معنای بدیع و ناگفته كه گاهی ناشی از اندیشههای غنایی و حكمی و اجتماعی همراه با وام نگرفتن از دیگران برترین و مهمترین ویژگی سخن كلیم محسوب میشود. كلیم از معدود شاعران و صاحب سخنان و ادیبانی است كه پس از قرنها، آثار گرانقدر و گران سنگش شهرۀ عام و خاص و زیب دفتر و فرهنگ و ادب ایران زمین قرار گرفته است. راز ماندگاری شعر خود كلیم را باید در صفای باطن و لطافت اندیشه و نفس شاعرانهاش در مضمونآفرینی و مضمونسازی دانست، آنگونه كه در اشعارش اطناب و اسهاب دیده نمیشود و در هر بیت او نهایت استفاده از مفهوم و واژگان و حسن تركیب توأم با ارائههای معنوی و بدیعی آشكار است. كلیم كاشانی در اشعارش كوشیده كه مضامین تازه و همراه با باریكاندیشی و خیالپردازی ارائه کند و كوشش او، مضمونیابی و ارائۀ خیال خاص و برجسته است، یعنی فكری جزئی، اما بدیع و نو و بیان آن بهگونهای شگفتآور، آنگونه كه خود در دیوان اشعارش بارها اعلام میکند كه از معانی و مضامین تكراری و نسنجیده به ستوه آمده است و عاشق معانی بكر است. دیگر هنر كلیم در بعضی از غزلیاتش آن است كه سعی میکند تا مفهومی بلند و گرانمایه را در كوتاهترین قالب ممكن عرضه كند و كاربرد معنای بكر، خیالانگیز و پُر كشش با لفظ سخت و مقبول و دلنشین، مهارت و توانایی خاص میخواهد كه از عهدۀ سخنوری چون او برمیآید، به دیگر عبارت، شعر او تقلید از دیگران نیست، بلكه وی خود واژهها را برمیگزیند و به هر سویی كه بخواهد میبرد و از آن استفاده میكند. قالب شعر كلیم قصیده و غزل است، ولی شهرت و مهارتش را باید در غزلیاتش جستجو كرد. غزلی كه حد و حدود ندارد، گاهی به ٤٠ بیت میرسد و تكرار قافیه در آن امری طبیعی است و شاید علت آن باشد كه شاعر از سبك هندی که تك بیت گوی است، یعنی قالب حقیقی مفردات، پیروی کرده است، اما شاعر این ابیات مستقل را با رشتۀ قافیه و ردیف به هم گره زده است. دیگر ویژگی غزلیات كلیم كاشانی این است كه از یك سو لطافت و انسجام و روانی سبك عراقی را دارد و از سوی دیگر ظرافت و نازكخیالیهای سبك هندی و مضمون اكثر غزلیاتش همانند همعهدانش تعلیمی و دارای محتوای پند و اندرز است. شعر كلیم شعر معناگراست و بیشتر به معنای شعر عنایت دارد تا به زبان، سخنانش همه جا استوار و خالی از عیب است. معانی بلند را به آسانی بیان میكند، چنانکه گویی سخنان روزانۀ خود را میگوید. در تشبیهات حسی و عقلی و خیالی و مركب تواناست و رابطۀ تشبیهی بین مصراعها، معقول و لطیف و معتدل و قابل فهم است. كلیم در «تمثیل» ید بیضایی مینمایاند و در اكثر غزلیاتش «امثال سایر» یا ابیاتی هویداست كه حكم مثل سایر را داراست. دیوان او به واسطۀ اقامت طولانیاش در هندوستان، بهترین معین و مشخص واژگان و تركیبات هندی است و در شعر كلیم ذكر حرف و صنایعی كه لازم بوده در شعرش وارد شود، بیشتر از دیگر شاعران پارسیگویی است كه به هندوستان رفتهاند. مؤلف كلمات الشعراء از قول محمدعلی ماهر، شاعری كه زمان حیات كلیم را درك كرده و با وی ملاقات داشته، مینویسد: « ... كلیم عجیب مرد خلیق و خوش محاورهای بود كه هر كه در صحبتش میرسید، فیض یاب میشد و محظوظ برمیگشت، او هیچگاه صاحب مال و منال نبوده و تمامی صلاتی كه از جانب پادشاه به او داده میشد، به فقرا میبخشید». هدف كلیم در دیوانش انسانسازی و دعوت به فضایل و خوبیهاست. در دیوانش از کسی عیبجویی نکرده، وی ژرفاندیشی و مناعت طبع والایی دارد. كلیم مردی است معتدل و محتاط و این خصوصیتها كه با تربیت دیوانی همراه شده است، بخشی از شخصیت او را تشكیل میدهد، ولی با این وجود با زرق و برق و جهشهای بخت و پیشرفتهای ناگهانی مخالف است. وی از دشمنان خود نیز به نیكی یاد میكند و عناد را نوعی بیماری میداند و خود را مجرم میشمارد كه نتوانسته دشمن خود را با خود همراه سازد. او دارای جهانبینی است كه در سراسر دیوان عظیمش جلوهگر است و یكی از بزرگترین ویژگیهای دیوان ارزشمندش این است كه در آن تأمل و تنبه دیده میشود. برترین خصوصیت جهانبینی كلیم، بیاعتباری دنیا و ثبات عقبیٰ است.
بزرگان و سخنسرایان همدان (۱ /٢۹٠-٢۹٨)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۵ /١١٧٠-١١٨١).