گلپایگانی، سیّدعلیاكبر (تو ۱۳۱۲ش) خوانندۀ آواز و ترانه و یكی از پنج خوانندۀ بزرگ برنامههای گلها در سالهای ۱۳۳۸-۱۳۵۰ ش. او در خانوادهای از خوانندگان مذهبی (طبقۀ روضهخوانان و مداحان) متولد شد و صدای خوش در خانوادۀ او موروثی بود. برادران او همگی در موسیقی و آواز ایرانی، دارای دانش و تجربه و شهرت قابل توجهاند. تحصیلات او در رشتۀ فنی نقشهبرداری بوده است؛ به واسطۀ آشناییای كه با ردیفدان آن عصر، نورعلی برومند (۱۲۸۴-۱۳۵۳ ش) پیدا كرد، توانست طی هفت سال شاگردی او، دورۀ كاملی از ردیفهای آوازی را بیاموزد و از هنر خوانندگان سالخوردهای كه از عصر قاجار باقی مانده بودند، استفاده كند. اولین برنامۀ آوازی او در سال ۱۳۳۸ ش در «گلها» برنامۀ گلهای جاویدان شمارۀ ۱۴۱ اما با آواز در برگ سبز شمارۀ ۸۵ مست مستم ساقیا دستم بگیر در مایۀ شور و همراه پیانوی مرتضی محجوبی و شعری از بیژن ترقی، شهرتی پایدار و زودرس برای او آورد. با وجود میل استادش برومند، او خیلی سریع به رادیو جذب شد و حمایت داوود پیرنیا، جایی شایسته را در این برنامهها برای او در نظر گرفت. اكبر گلپایگانی با نام هنری «گلپا»، به وجود آورندۀ روشی تازه در آواز كلاسیك ایرانی شد كه از سال ۱۳۳۹ ش به بعد، قویترین گرایش اجرایی در این هنر بین مردم را نشان داد. در واقع استعداد او در طراحی روشی نو برای ارائۀ آواز ایرانی و تأثیر شگرفی كه بین مردم گذاشت، همانند تأثیر پرویز یاحقی در ویولوننوازی بود. او آواز ایرانی را از شكل مفصل و پیچیده و سنگین درآورد كه استادان قدیم نظیر ادیب خوانساری (خوانندۀ مورد علاقۀ گلپا) و بنان و تاج اصفهانی میخواندند و به شكلی ساده شده، دلچسب و قابل سپردن به حافظۀ اهل موسیقی، ارائه كرد. بهنحوی كه هركدام از برنامههای آوازی او مثل یك تصنیف خوش ساخت، در حافظه مردم مینشست. استعداد فوقالعادۀ گلپایگانی در شناخت ملودیهای ایرانی، شناخت شعر كلاسیك فارسی و درك روح زمانه، موقعیتی را برای او رقم زد كه پیش از آن نصیب هیچ خوانندهای نشده بود. گلپایگانی، فاصله آشكار بین هنر آواز سنگین كلاسیك و هنر ترانه خوانیهای مردمپسند (با شاخصهای بسیار از دلكش تا ویگن) را پُر كرد و تودۀ مردم را با این هنر، الفت دوبارهای داد. از هنر آواز اكبر گلپایگانی برنامههای متعددی همراه تكنوازان بزرگ گلها ضبط شده كه تواناییهای صدا، ذهن پردازشگر، شعرشناسی و خلاقیت خاص او را نشان میدهد. دورۀ اوج او با ویولون پرویز یاحقی و حبیبالله بدیعی، تار فرهنگ شریف و سنتور رضا ورزنده همراه است. جالب اینكه او برخلاف دیگر خوانندگان، با اجرای ترانه شروع نكرد، بلكه با آواز شروع كرد و در سالهای بعد از ۱۳۵۵ ش كه از گلها كناره گرفته بود هنر خود را در ترانهخوانی نیز نشان داد. شخصیت چند وجهی و پیچیده او در سالهای ۱۳۳۹-۱۳۵۶ ش در عرصههای دیگر نیز استعداد خود را نمایان كرد، از جمله تدریس آواز، اجرای برنامههای تلویزیونی، كنسرتهای موفق در خارج از ایران (به عنوان یكی از اولین خوانندگان گلها كه در خارج كنسرت میداد) و تأسیس یكی از اولین شركتهای تولید نوار كاست، و كابارهداری كه تواناییهای او را در مدیریت اداری، سودآوری تجاری و ایجاد جذابیتهای هالیوودی روی صحنه نشان داد. بهطوری كه كسی غیر از او نتوانست چنین نقش دشوار و چندگانهای را انجام بدهد. بازی در فیلمهای تجاری ایرانی در سالهای ۱۳۴۶-۱۳۵۳ ش شخصیت «سیناترا»وار او را به تمامی نشان میداد. در واقع، اكبر گلپایگانی خوانندهای بود كه با درك هوشمندانه از هر موقعیت، موسیقیای متناسب را ارائه داد و هم در هنر و هم در تجارت، موفق بود. برنامههای او در گلها، در رادیو و تلویزیون، در مجالس خصوصی، در كنسرتها و در كاباره، متفاوت و تفكیك شدهاند. هنرمندان بنیادگرای موسیقی، این روش او را نمیپسندیدند و از او انتظار داشتند كه تا آخر عمر، شاگرد نورعلی برومند بماند و ردیفها را بارها و بارها تكرار كند، اما گلپایگانی راه خود را رفت و از تأیید گرم جامعۀ ایرانی در پنجاه سال گذشته برخوردار شد. دانستن این نكته مهم است كه وی سی سال است كه هنوز اجازۀ كنسرت در داخل ایران را نداشته و از خواندن در رادیو و تلویزیون نیز ممنوع بوده است. فعالیت گلپا از ۱۳۵۸ ش به بعد، تدریس در منزل، كنسرت در خارج كشور و انتشار نوار كاست بوده كه فروش قابل توجهی داشتهاند. هنر آوازخوانی گلپا در برنامههای گلها، نشاندهندۀ سبك خاص اوست و میتوان رگههایی كمرنگ از سبك خوانندگی ادیب خوانساری، بنان و قوامی را در این برنامهها پیدا كرد، ولی پیش از همه، سلیقههای شخصی اوست كه با قدرت نمایان میشود. او درخشش خود در گلها را مدیون مدیریت داوود پیرنیا میداند كه با سلیقۀ عالی و مراقبت دلسوزانۀ خود، اعتباری تازه به موسیقی ایرانی بخشید. در حقیقت برای ارزیابی اكبر گلپایگانی به عنوان خوانندهای دوره دیده و صاحب سبك در آواز ایرانی، اصلیترین مرجع، همان دورۀ كار او در «گلها»ست. وی در سفرهای خارجی خود به دریافت مدالها، نشانها، دکترای افتخاری و عناوین افتخارآمیز نایل شده است. حضور ذهن، توانایی صدا و نیروی احساسات جوانی او، با همراهی بهترین تكنوازان آن برنامهها، اوجی را برای او رقم زد كه او در برنامههای آوازی سالهای پس از آن، كمتر توانست به آن اوج دست پیدا كند. از آثار فراوان او میتوان «روی برگی بنویس عشق» (با همکاری فضلالله توکل، تهران، ۱۳۸۴ش) را نام برد.