شمسی پهلوون

FILM INFO

سینما: فری, فردوسی, میامی, پرسپولیس, سیلوانا, ستاره, سهیلا, ونوس, المپیا
تهیه کننده: سیامک یاسمی
هنرمند: آرمان, فروزان (پروین خیربخش), رفیع حالتی, همایون, کامی کسروی, داریوش طلایی, کتایون, میترا, ایران قادری (فاطمه قادری فر), عبدالله محمدی, آسمانه
کارگردان: سیامک یاسمی
ترانه سرا: بیژن ترقی
فیلم نامه نویس: سیامک یاسمی, ابراهیم زمانی آشتیانی
فیلمبردار: احمد شیرازی
صدابردار: فرامرز رسولی
نوازندگان: روبیک منصوری
سازندگان دکور: ولی الله خاکدان
خواننده آواز/ ترانه: پوران, عصمت دلکش
تدوینگر : احمد شیرازی
عکاس: ایرج صادق پور
دستیار فیلمبردار: علی صادقی, اسماعیل دین محمدی
محصول: پوریا فیلم
مدیر تهیه و تدارکات: سیاوش یاسمی
چاپ و لابراتوار: حسن مرادی
آهنگساز: غلامرضا ملکی
سال: ۱۳۴۵

SCENARIO

دو خواهر به نام های شمسی (فروزان) و ساقی (کتایون) از شیراز به تهران سفر می کنند و در مسافرخانه ای ساکن می شوند. مالک مسافرخانه (آرمان)، که صاحب کافه ای هم هست، قصد دارد دخترش سوسن (میترا) را به ازدواج پسر برادرش جمشید (داریوش طلایی) درآورد، اما سوسن به جوان راننده ای به نام احمد علاقه دارد. در چنین وضعی، با طراحی نقشه ای شمسی به عنوان زنی میلیونر به جمشید و دوستش فرامرز (کامی کسروی) معرفی می شود. جمشید به شمسی و دوستش فرامرز به ساقی ابراز علاقه می کنند. شمسی از ادامهٔ ملاقات با جمشید طفره می رود، و خود را در هیئت جاهلی درمی آورد و با نام شمس الله به عنوان رانندهٔ جمشید استخدام می شود. او وانمود می کند که مدتی رانندهٔ شمسی بوده است و وعده می دهد که امکان ملاقات جمشید و شمسی را فراهم کند. قرار ملاقات شمسی و جمشید گذاشته می شود و جمشید به شمسی بیش از پیش ابراز علاقه می کند. نوکر عموی جمشید (عبدالله محمدی) که متوجه شده شمس الله همان شمسی است در یک میهمانی هویت او را برملا می کند. جمشید کماکان بر ازدواج شمسی پافشاری می کند. اما عموی جمشید تهدید می کند که که در صورت ازدواج جمشید با شمسی برادرزادهٔ خود را از ارث محروم خواهد کرد، و رضایت دختر را جلب می کند که جمشید را ترک کند. از طرف دیگر عموی جمشید وانمود می کند که شمسی عشق خود به جمشید را به جعبه ای جواهر فروخته است. شمسی و ساقی به شیراز بازمی گردند و متوجه می شوند که پدرشان با پولی که فرامرز برای او فرستاده خانهٔ مجللی خریده است. پس از روشن شدن قضایا جمشید و فرامرز به زادگاه دو خواهر می روند تا آنها را از پدرشان خواستگاری کنند.